فهرست مطالب
ایران یکی از سختترین دورههای زیستمحیطی خود را در دهههای اخیر تجربه میکند. بنا بر دادههای رسمی وزارت نیرو، کشور در حال حاضر وارد پاییزی بدون باران در ۲۵ استان از ۳۱ استان شده است، در حالی که بیش از ۷۵ درصد سدهای کشور تقریباً خالی هستند؛ نشانهای آشکار از گسترش «بحران آب در ایران» و ناتوانی دولت در مهار «بحران آب در ایران».
اعداد تکاندهندهاند: از مجموع ۱۹۳ سد اصلی، تنها ۷.۸ میلیارد مترمکعب آب ذخیره شده است در حالی که ظرفیت کل سدها بیش از ۲۲ میلیارد مترمکعب است؛ یعنی تنها ۳۵ درصد از ظرفیت. این وضعیت، آغازی برای فصلی است که فعالان محیط زیست آن را «تشنگیترین پاییز تاریخ ایران» مینامند.
تصویر کامل از بحران آب در ایران
براساس گزارشی که مهر در مهرماه ۱۴۰۴ منتشر کرده، میانگین بارشها در هفتههای نخست پاییز نسبت به سال گذشته ۶۰ درصد کاهش یافته است. این یعنی کشور در آستانهی فصلی کشاورزی قرار دارد که ممکن است به فروپاشی کامل بینجامد.
مهمترین شاخصها:
- استانهای درگیر خشکسالی: ۲۵ از ۳۱ استان
- میزان پرشدگی سدها: ۳۵٪
- سدهای تقریباً خالی: ۷۵٪
- حجم آب ذخیره در سدها: ۷.۸ میلیارد مترمکعب
- ورودی آب از ابتدای سال آبی: ۳۴ میلیون مترمکعب (در برابر ۶۸ میلیون در سال قبل)
- خروجی آب از سدها: ۸۳ میلیون مترمکعب (۳۳٪ کمتر از سال گذشته)
تمام این دادهها نشان میدهد بحران آب در ایران دیگر صرفاً یک هشدار محیطی نیست، بلکه به سطح تهدید ملی رسیده است. زیرا بیش از ۹۰ درصد منابع آب کشور از منابع سطحی تأمین میشود.
ریشههای ساختاری بحران آب در ایران
سه عامل اصلی در پیدایش این بحران نقش دارند:
- تغییرات اقلیمی:
میانگین بارش سالانه در ایران از ۲۵۰ میلیمتر به کمتر از ۱۵۰ میلیمتر کاهش یافته است، و کشور را در میان ده کشور خشک جهان قرار داده است. - سوءمدیریت منابع:
بیش از ۶۰ درصد آب سدها در شبکههای فرسوده انتقال هدر میرود و حدود ۹۰ درصد منابع آبی کشور صرف کشاورزی سنتی و ناکارآمد میشود؛ در حالی که سهم این بخش از تولید ناخالص ملی کمتر از ۱۰ درصد است. - استفاده سیاسی از پروژههای آبی:
طرحهای انتقال آب بین استانی که دولت آنها را «پیشرفت ملی» مینامد، در واقع تنشهای اجتماعی بین مناطق غنی و فقیر از آب را افزایش داده است؛ همانگونه که در اعتراضات اصفهان و خوزستان دیده شد.
پیامدهای اجتماعی و اقتصادی بحران آب در ایران
بحران از سطح زیستمحیطی فراتر رفته و اکنون به تهدیدی برای بقا تبدیل شده است:
- بیش از ۷۰۰ هزار کشاورز در جنوب ایران زمین خود را از دست دادهاند.
- حدود ۱۵٪ از روستاهای کشور به دلیل کمبود آب آشامیدنی خالی از سکنه شدهاند.
- زیان سالانه بخش کشاورزی بیش از ۳.۲ میلیارد دلار برآورد میشود.
- در استان کرمان ۳۰٪ از اراضی کشاورزی بیابانی شدهاند.
- نرخ مهاجرت داخلی در سال ۱۴۰۳ بیش از ۲۸٪ افزایش یافته است.
تمامی این نشانهها اثبات میکند که بحران آب در ایران در حال تبدیل شدن به بحران جمعیتی و اقتصادی است.
از تشنگی تا بیداری
بحران آب در ایران تنها یک فاجعه محیطی نیست، بلکه آینهای از سوءمدیریت و فساد ساختاری است.
وقتی ۷۵ درصد سدها خالیاند و ۲۵ استان بدون باراناند، دیگر نمیتوان این وضعیت را به «قضا و قدر» نسبت داد. این نتیجهی مستقیم بیکفایتی حکومتی است که سالها منابع طبیعی را قربانی شعارهای توسعه کرده است.

اگر دولت همچنان در برابر این وضعیت سکوت کند، در چند سال آینده ممکن است شاهد مهاجرت جمعی از جنوب ایران، فروپاشی کشاورزی و بحران برقآبی باشیم.
اما در دل این فاجعه، فرصتی هم هست:
آگاهی عمومی میتواند به فشار اجتماعی واقعی تبدیل شود تا حکومت مجبور شود با بحران آب در ایران به عنوان مسئلهی بقا برخورد کند، نه ابزار تبلیغاتی.