فهرست مطالب
طی دهههای گذشته، ایران شاهد موجهای مکرر نارضایتی عمومی علیه نظام ایران بوده است که حول نظام بنیانگذاریشده توسط خمینی پس از انقلاب اسلامی سال ۱۹۷۹ شکل گرفته است. این نارضایتی که به اشکال مختلفی از اعتراضات مسالمتآمیز تا ناآرامیهای خشونتآمیز بروز کرده، نشاندهنده نارضایتی عمیق از سرکوب سیاسی، بحرانهای اقتصادی و محدودیتهای اجتماعی است. در این مقاله، دلایل این نارضایتی، مهمترین مقاطع آن و پیامدهایش در سطح داخلی و بینالمللی بررسی میشود.
زمینه تاریخی
پس از انقلاب اسلامی، ایران به یک جمهوری اسلامی تبدیل شد که توسط نظامی اداره میشود که عناصر دینی و سیاسی را با نقش محوری رهبر انقلاب ترکیب کرده است. با وجود اصلاحاتی که در دورههایی مانند ریاستجمهوری محمد خاتمی (۱۹۹۷-۲۰۰۵) رخ داد، نظام همچنان به دلیل سرکوب مخالفان، محدودیت آزادی بیان و دخالت سپاه پاسداران در زندگی سیاسی و اقتصادی مورد انتقاد قرار گرفته است. این عوامل زمینهساز تشدید نارضایتی عمومی علیه نظام ایران، بهویژه در میان جوانان و طبقات متوسط، شده است.
دلایل نارضایتی عمومی علیه نظام ایران
بحرانهای اقتصادی:
- تحریمهای بینالمللی: تحریمهای اقتصادی، بهویژه از سوی ایالات متحده، تأثیر عمیقی بر اقتصاد ایران گذاشته و منجر به افزایش نرخ تورم و بیکاری شده است.
- سوءمدیریت اقتصادی: فساد گسترده و تخصیص نادرست منابع به تشدید فقر دامن زده و کالاهای اساسی را برای بسیاری از مردم غیرقابل دسترس کرده است.
- نابرابری اجتماعی: تسلط نخبگان مرتبط با نظام بر ثروتها، احساس سرخوردگی را در میان طبقات پایین و متوسط افزایش داده است.
سرکوب سیاسی:
- نظام ایران محدودیتهای شدیدی بر آزادی بیان و تجمعات اعمال میکند و فعالان سیاسی و روزنامهنگاران را زندانی میکند.
- دخالت مقامات در انتخابات، مانند رد صلاحیت نامزدهای اصلاحطلب، اعتماد به فرآیند سیاسی را تضعیف کرده است.
محدودیتهای اجتماعی:
- قوانین حجاب اجباری و سرکوب آزادیهای شخصی، بهویژه برای زنان، خشم گستردهای را برانگیخته است.
- دخالت پلیس اخلاق در زندگی روزمره شهروندان، مانند ماجرای مهسا امینی در سال ۲۰۲۲، اعتراضات گستردهای را شعلهور کرد.
جوانان و آرمانهایشان:
جوانان که بخش بزرگی از جمعیت ایران را تشکیل میدهند، از نارضايتي عمومی علیه نظام ايران به دلیل محدودیتهای اعمال شده رنج میبرند. آنها خواستار آزادیهای اجتماعی و فرصتهای اقتصادی بیشتری هستند، اما سیاستهای محافظهکارانه نظام مانع تحقق آرزوهایشان شده و این موضوع بر نارضايتي عمومی علیه نظام ايران میافزاید. با ادامه سرکوبها و تشدید بحرانها، روزبهروز بر میزان نارضايتي عمومی علیه نظام ايران افزوده میشود.
مهمترین موجهای اعتراضی
اعتراضات ۲۰۰۹ (جنبش سبز):
- این اعتراضات پس از انتخابات ریاستجمهوری بحثبرانگیز رخ داد که در آن نامزدهای اصلاحطلب نظام را به تقلب به نفع محمود احمدینژاد متهم کردند.
- این اعتراضات با مشارکت گسترده طبقه متوسط همراه بود، اما با سرکوب شدید مواجه شد که منجر به کشته شدن دهها نفر و زندانی شدن صدها نفر شد.
اعتراضات ۲۰۱۷-۲۰۱۸:
- این موج بر شرایط اقتصادی رو به وخامت متمرکز بود و تظاهرات در شهرهای کوچک و بزرگ برگزار شد که بیانگر نارضایتی طبقات کارگری بود.
- این اعتراضات غیرمتمرکز بودند و کنترل آنها دشوار بود، اما با شدت سرکوب شدند.
اعتراضات ۲۰۲۲ (ماجرای مهسا امینی):
- پس از مرگ مهسا امینی در بازداشت پلیس اخلاق به دلیل “عدم رعایت قوانین حجاب”، اعتراضات گستردهای با شعار “زن، زندگی، آزادی” شکل گرفت.
- این اعتراضات فراگیرترین بودند و گروههای مختلفی از جمله زنان، جوانان و حتی برخی اقلیتهای قومی در آن مشارکت داشتند.
- طبق گزارشهای سازمانهای حقوق بشری، این اعتراضات منجر به کشته شدن صدها نفر و بازداشت هزاران نفر شد.
پیامدهای نارضایتی عمومی علیه نظام ایران
در سطح داخلی:
- افزایش شکاف بین نظام و حامیانش از یک سو و مخالفان و مردم از سوی دیگر.
- تقویت نقش سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی در کنترل اوضاع که به تشدید سرکوب منجر شده است.
- افزایش آگاهی سیاسی در میان جوانان، بهویژه در زمینه حقوق زنان و آزادیهای فردی.
در سطح بینالمللی:
- اعتراضات فشار بینالمللی بر ایران را افزایش داده و کشورهای غربی به دلیل نقض حقوق بشر تحریمهای بیشتری اعمال کردهاند.
- اعتراضات تصویر ایران را بهعنوان کشوری با چالشهای داخلی بزرگ تقویت کرده و بر نفوذ منطقهای آن تأثیر گذاشته است.
نارضایتی عمومی علیه نظام ایران نتیجه انباشت مشکلات اقتصادی، سیاسی و اجتماعی طی دههها است. در حالی که نظام به استفاده از زور برای سرکوب اعتراضات ادامه میدهد، به نظر میرسد شکاف بین دولت و مردم، بهویژه با افزایش آگاهی نسل جدید نسبت به مطالباتشان، در حال گسترش است. آینده به توانایی نظام برای اصلاحات از یک سو و میزان سازمانیافتگی و قدرت مخالفان از سوی دیگر بستگی دارد. اما تاریخ نشان میدهد که اگر دلایل نارضایتی عمومی علیه نظام ایران برطرف نشود، ممکن است در بلندمدت به تغییرات اساسی منجر شود.