فهرست مطالب
در کشوری که بحرانها مانند گرد و غبار در پیادهروهای تهران انباشته میشوند، یک نظرسنجی اخیر در مورد سطح نارضایتی عمومی در ایران ۱۴۰۴، رقم تکاندهنده ۹۲٪ را نشان داد که بالاترین درصد ثبت شده از زمان تأسیس جمهوری اسلامی بیش از چهار دهه پیش است. سقوط قریبالوقوع رژیم فعلی در ایران – رقمی مانند این را تنها میتوان به عنوان فریاد جمعی تعبیر کرد که بیانگر درد ملتی است که راه خود را گم کرده است.
بخوانيد:
معاملات سپاه پاسداران انقلاب اسلامی ۱۴۰۴ ؛ چیست؟
سقوط رژیم فعلی در ایران قریبالوقوع است. اعدادی که نمیتوان نادیده گرفت
طبق گزارشی که توسط ISPA، یک مرکز وابسته به وزارت آموزش و پرورش ایران، تهیه شده است، ایرانیان معتقدند که مهمترین دلایل نارضایتی عمومی عبارتند از:
تورم ۸۱.۹٪
بیکاری ۴۷.۹٪
اعتیاد ۲۶.۹٪
فساد اداری و اقتصادی ۱۳.۱٪
این ارقام شکی باقی نمیگذارد که سطح نارضایتی عمومی در ایران ۱۴۰۴ نتیجه یک بحران واحد نیست، بلکه اوج مشکلاتی است که از جیب خالی شهروندان گرفته تا نهادهایی که در فساد و پارتیبازی غرق شدهاند، متغیر است. شهروند عادی امروز احساس میکند که دولتی که وعده عدالت داده بود، به باری بر دوش آنها تبدیل شده است.
حجاب: پارچهای که مسیر فارسی را تغییر میدهد
در میان تمام مسائلی که خشم را شعلهور کرده است، قانون حجاب به عنوان نمادی از کنترل سیاسی و اجتماعی که رژیم از طریق خشونت شدید جسمی و روانی بر بدن، صدا و وجود زنان اعمال میکند، ظهور کرده است. این قانون که به ابزاری برای سرکوب آشکار تبدیل شده است، با گذشت زمان به عامل مستقیم اعتراضات اخیر و تعمیق نارضایتی عمومی در ایران۱۴۰۴ ، به ویژه در میان جوانان و زنان در شهرهای بزرگ، تبدیل شده است. این امر به طور جهانی پذیرفته شده است که هیچ کس حق ندارد به نام دین، قیمومیت خود را بر بخش بزرگی از جمعیت اعمال کند.
این جوانان دیگر صرفاً خواستار اصلاح قانون نیستند؛ بلکه خواستار تغییر اين نظامی هستند که آن را ایجاد کرده و ایرانیان را از تاریخ و میراث خود بیگانه کرده است. اعتراضات زنان دیگر یک مطالبه فرقهای نیست، بلکه بیانگر رد جامع یک نظام سیاسی است که تمام راههای امید را بسته است.
از اقتصاد تا آگاهی جمعی
اقتصاد ایران در حال تجربه یک فروپاشی واقعی است: ریال ارزش خود را از دست داده، طبقه متوسط ناپدید شده و بازارها دیگر معنای ثبات را نمیدانند. اما آنچه خطرناکتر است، تبدیل ناامیدی به یک آگاهی سیاسی جدید است.
امروز، وقتی از یک جوان در تهران در مورد نظرش در مورد وضعیت میپرسید، او در مورد قیمتها یا حقوقها پاسخ نمیدهد، بلکه میگوید: «ما میخواهیم مثل انسان زندگی کنیم.» جایی که فقر و رنج، ابتداییترین حقوق آنها را از بین برده است.
این تغییر در گفتمان عمومی نشان میدهد که سطح نارضایتی عمومی در ایران ۱۴۰۴ از مسائل معیشتی صرف فراتر رفته و به نقطهای رسیده است که به دنبال معنای واقعی یک زندگی شرافتمندانه میگردد.
بحران مشروعیت و خاطرهای از اعتراض
رژیم ایران که به سرکوب سیستماتیک و خرید زمان با شعارها عادت کرده است، اکنون با یک چالش وجودی روبرو است. جامعه دیگر به اندازه سال ۲۰۰۹ یا حتی ۲۰۱۹ ترسناک نیست. امروز، نسل جدید خاطره اعتراض را در قلب خود حمل میکند و از فناوری به عنوان ابزاری برای مقاومت استفاده میکند، نه به عنوان بستری برای سرگرمی.
با رسیدن سطح نارضایتی عمومی در ایران ۱۴۰۴ به این نسبت تاریخی، مشروعیت رژیم با سرعتی بیشتر از آنچه رهبرانش تصور میکنند، در حال فرسایش است، به خصوص با افزایش مهاجرت داخلی و خارجی و شکاف فزاینده بین شعارهای مذهبی و واقعیت اقتصادی.
از نارضایتی تا انفجار
اگر این سیر صعودی خشم عمومی ادامه یابد، ایران به لحظه انفجار نزدیک میشود، که زمان آن غیرقابل پیشبینی است، اما پیامدهای آن قطعی است. وقتی ۹۲٪ از شهروندان به نارضایتی خود اعتراف میکنند، به این معنی است که خود دولت توانایی خود را برای ترغیب مردم به ماندن در چارچوب نظام خود از دست داده است.
سطح نارضایتی عمومی در ایران ۱۴۰۴ فقط یک عدد نیست، بلکه زنگ خطری نهایی برای رژیمی است که اعتماد مردم خود را از دست داده و اکنون در حالی که زمین زیر پایش میلرزد، با توهم قدرت زندگی میکند.