فهرست مطالب
در شرایطی که بحران اقتصادی هر روز بیشتر ریشه میدواند، هزینه سفر در ایران به معضلی بزرگ برای خانوادههای ایرانی تبدیل شده است. نه تنها بلیتها گران شدهاند، بلکه خدمات حملونقل عمومی نیز در پایینترین سطح ممکن قرار دارند. در کشوری با وسعت ایران، سفر باید یک حق باشد، اما امروز بیشتر به یک آرزو شبیه است.
قیمت بلیتها: دور از دسترس حقوقهای حداقلی
در سالهای اخیر، هزینه سفر در ایران بهطور چشمگیری افزایش یافته و با سطح درآمد بسیاری از شهروندان همخوانی ندارد:
- اتوبوس بینشهری:
سفر از تهران به مشهد بین ۴۰۰ تا ۶۰۰ هزار تومان هزینه دارد؛ مبلغی که برابر با یکسوم حقوق ماهانه یک کارمند ساده است. - قطار:
بلیت قطارهای بینشهری بهویژه در مسیرهای طولانی، بین ۶۰۰ تا ۸۰۰ هزار تومان فروخته میشود، آن هم با تاخیرها و خدمات ضعیف. - پرواز داخلی:
قیمت بلیت پرواز تهران–بندرعباس معمولاً از ۱.۲ میلیون تومان فراتر میرود و همین نشان میدهد که سفر هوایی به کالایی لوکس بدل شده است.
بررسیها نشان میدهد هزینه سفر در ایران طی یکسال اخیر بیش از ۳۵٪ افزایش یافته، آن هم بدون بهبود خدمات.
حملونقل عمومی: زیرساختی که فرو میپاشد
بخش بزرگی از هزینه سفر در ایران به دلیل ضعف شدید در ناوگان حملونقل است:
- اتوبوسهای فرسوده با بیش از ۱۵ سال کارکرد، بدون تهویه و ایمنی کافی.
- قطارهای کند و قدیمی که اغلب دچار مشکلات فنی یا قطعی برق هستند.
- جادههای خطرناک و بدون امکانات بینشهری، بهویژه در مسیرهای کوهستانی یا روستایی.
در بسیاری از مناطق، بهویژه روستاها، هیچ دسترسی منظمی به وسایل حملونقل عمومی وجود ندارد و مردم ناچار به استفاده از خودروهای شخصی با هزینه بالا هستند.
فشار اقتصادی بر مردم؛ سفر، یک کابوس تکراری
در واقعیت، هزینه سفر در ایران برای طبقه متوسط و ضعیف، به مانعی جدی برای فعالیت روزمره تبدیل شده است:
- بسیاری از شهروندان بهدلیل گرانی، قید دیدار با خانواده یا سفر درمانی را میزنند.
- دانشجویان ساکن شهرهای بزرگ در انزوا قرار میگیرند، چون نمیتوانند ماهیانه به خانه بازگردند.
- بیماران در شهرهای کوچک بهخاطر ناتوانی در تأمین کرایه، از مراجعه به بیمارستانهای تخصصی بازمیمانند.
براساس یک نظرسنجی داخلی در سال ۱۴۰۴، بیش از ۶۴٪ پاسخدهندگان اعلام کردند که بهدلیل افزایش هزینه سفر در ایران، برنامههای خود را لغو کردهاند.
دولت کجاست؟ وعدههایی که محقق نشد
رغم وعدههای متعدد، دولت در عمل نتوانسته هزینه سفر در ایران را کاهش دهد:
- بودجه نوسازی قطارها ۴۵٪ کاهش یافته است.
- هیچ برنامه واقعی برای تجهیز ناوگان اتوبوسرانی بینشهری وجود ندارد.
- شرکتهای خصوصی بدون نظارت، قیمتها را بهدلخواه بالا میبرند.
در عین حال، منابع دولتی به جای سرمایهگذاری در حملونقل عمومی، صرف پروژههای تجملاتی و سیاسی میشود.
هزینه سفر در ایران نه تنها یک چالش اقتصادی، بلکه نشانهای از بحران اجتماعی عمیقتری است. وقتی جابهجایی از استانی به استان دیگر به کابوس تبدیل میشود، باید پرسید: این سیستم دقیقا به چه کسی خدمت میکند؟ تا چه زمانی طبقات ضعیف باید تاوان سوءمدیریتها را بدهند؟