فهرست مطالب
هر بار که زمین با صدای انفجار هستهای میلرزد یا از یک مرکز نظامی یا نیروگاه فرسوده، تشعشعی نشت میکند، فراموش میکنیم که خطر با پایان صدا تمام نمیشود. بلکه تازه آغاز میشود؛ بیصدا، پنهان، اما مرگبار. صحبت از عوارض تشعشعات هستهای است، چیزی که میان نظامی و غیرنظامی، کودک و بزرگسال تفاوتی نمیگذارد و مستقیما وارد بدن میشود و در طول زمان سناریوهای تلخ بیماری، ناتوانی یا مرگ را رقم میزند.
تشعشع هستهای: سمی نادیدنی
تشعشع هستهای انرژیای است که از اتمهای ناپایدار منتشر میشود و میتواند در هوا، آب و خاک گسترش یابد. خطر آن در این است که انسان نمیتواند آن را ببیند، بو کند یا لمس کند. با این حال، اثرات آن ممکن است سالها بعد ظاهر شود:
- سرطان، بهویژه در خون، تیروئید و ریهها
- ناهنجاریهای مادرزادی در جنینها
- اختلالات ایمنی، نازایی و بیماریهای خونی
- پیری زودرس سلولها
اینها نمونههایی از عوارض تشعشعات هستهای هستند که در فجایعی چون چرنوبیل، فوکوشیما و حتی آزمایشهای پنهانی در خاورمیانه ثبت شدهاند.
چرا این خطر در منطقه ما واقعی است؟
لازم نیست انفجار هستهای رخ دهد تا ما از عوارض تشعشعات هستهای آسیب ببینیم. چند عامل وجود دارد که میتواند منطقه را در معرض بحران واقعی قرار دهد:
- هدف قرار دادن تأسیسات نظامی هستهای در جریان جنگها
- بیتوجهی به نگهداری مراکز هستهای، بهویژه در کشورهایی که با فساد یا تحریم مواجهاند
- آزمایشهای پنهانی هستهای که بهطور رسمی اعلام نمیشوند اما آثار بلندمدت دارند
- دفن غیرقانونی زبالههای هستهای در بیابانها و مناطق مرزی
تمام این موارد میتوانند فاجعهای زیستمحیطی و بهداشتی در پی داشته باشند.
چه کسی هزینه میدهد؟
همیشه مردم. در بسیاری از کشورها که سانسور و پنهانکاری وجود دارد، گزارشهای پزشکی درباره عوارض تشعشعات هستهای سرکوب میشوند و هیچ اطلاعرسانی شفافی انجام نمیگیرد.
برای مثال، در برخی مناطق نزدیک به تأسیسات هستهای در ایران، موارد غیرعادی سرطان و ناهنجاریهای جنینی مشاهده شده، اما هیچ نهاد رسمی این نشتها را تأیید نکرده است.
عوارض تشعشعات هستهای فقط یک احتمال نظری نیست، بلکه واقعیتی نگرانکننده است که بیصدا وارد زندگی ما میشود. باید این موضوع را یک اولویت بهداشتی، محیطزیستی و امنیتی بدانیم. استفاده از سلاح هستهای یا حتی تهدید به آن، در منطقهای که از قبل با بحرانهای بهداشتی و اقتصادی دستبهگریبان است، جنایتی بیصداست.
زیرا ذره مرز نمیشناسد و هوای آلوده به تشعشع، سیاست نمیفهمد.