فهرست مطالب
وقتی نام پرستو احمدی را میشنویم، نخست چیزی که در ذهن نقش میبندد، شجاعتیست که در صدای یک زن ایرانی متجلی شد. او نه فقط یک خواننده جوان، بلکه نماد نسلی است که دیگر حاضر نیست در برابر قوانین تبعیضآمیز جمهوری اسلامی سکوت کند. اجرای او بدون حجاب اجباری، در یک کاروانسرای تاریخی، ضربهای مستقیم به قلب سانسور حکومتی بود.
جرم او: آواز خواندن
در کشوری که آواز زن جرم محسوب میشود، پرستو تنها با یک کنسرت اینترنتی به «مجرم» تبدیل شد. همان کنسرتی که بیش از یک و نیم میلیون بار دیده شد و امید را در دل میلیونها ایرانی روشن کرد. اما پاسخ حکومت چه بود؟ دستگیری پرستو احمدی در ساری، بازداشت اعضای گروه موسیقیاش در تهران، و تشکیل پرونده قضایی به اتهام «تخلف شرعی».
ترس حکومت از یک صدا
آنچه جمهوری اسلامی را میترساند، تنها صدای پرستو نیست؛ بلکه پژواک آن در جامعه است. وقتی زنی جوان در برابر دوربین، بیحجاب میایستد و میخواند، میلیونها نفر میفهمند که ممنوعیتها شکنندهاند و تابوها قابل شکستن. بازداشت او نه نشانه قدرت حکومت، بلکه اعتراف به ضعف و ترس از آزادیخواهان است.
ادامه یک تاریخ سرکوب
پرستو احمدی نخستین نیست. پیش از او هم گوگوش، مرجانه و دهها زن دیگر یا به سکوت وادار شدند یا به تبعید. از ۱۳۵۷ تا امروز، جمهوری اسلامی تلاش کرده زن ایرانی را از صحنه موسیقی حذف کند. اما هر نسلی که آمده، صدای تازهای را به خیابانها و شبکههای اجتماعی رسانده است. پرستو ادامه همین راه است؛ راهی که با شعار «زن، زندگی، آزادی» گره خورده است.
پرستو احمدی امروز در بند است، اما صدا و تصویرش در میلیونها گوشی و قلب ایرانیان باقی مانده. جمهوری اسلامی میتواند خواننده را بازداشت کند، اما نمیتواند صدای آزادی را خاموش کند. همانطور که تاریخ نشان داده، صداهایی از این دست حتی اگر در لحظه خاموش شوند، در حافظه جمعی یک ملت جاودانه میمانند.