فهرست مطالب
فنون مردمی در ایران 1404 آیینهای از هویت ملی و تنوع فرهنگی از بلوچستان تا آذربایجان و از کردستان تا خوزستان است. اما مقایسهای ساده میان آنچه در دوران پهلوی وجود داشت و آنچه امروز زیر سلطه نظام دینی باقی مانده، شکاف و فروپاشی را آشکار میکند. زمانی که آوازهای محلی و رقصهای سنتی در تلویزیون رسمی دهه ۱۳۵۰ نمایش داده میشد، امروز شاهد سانسور شدید و تعقیب هنرمندان با اتهام «مخالفت با شریعت» هستیم.
فنون مردمی در دوران پهلوی: حمایت رسمی و صادرات جهانی
در دهه ۱۳۵۰، دولت پهلوی بودجهای سالانه حدود ۵۰ میلیون تومان برای جشنوارههای سنتی اختصاص داد (اسناد وزارت فرهنگ ۱۳۵۵). «جشنواره هنر شیراز» هر سال بیش از ۲۰۰ گروه مردمی از استانهای مختلف ایران را گرد هم میآورد و موسیقی بلوچی، کردی و آذری را در کنار رقصهای قومی به نمایش میگذاشت.
آمار نشان میدهد که تعداد مدارس و مراکز آموزشی موسیقی محلی در آن زمان ۷۸ مرکز بود، در حالی که امروز کمتر از ۱۵ مرکز دارای مجوز فعال است؛ اغلب آنها در تهران و تحت نظارت مستقیم نهادهای حکومتی. این کاهش چشمگیر نشان میدهد که فنون مردمی در ایران 1404 عملاً به حاشیه رانده شده و فرصت رشد و آموزش از نسلهای جدید گرفته شده است.
پس از انقلاب: حاشیهنشینی، سرکوب و بهرهبرداری ایدئولوژیک
بعد از ۱۳۵۷، بیشتر فنون مردمی در ایران 1404 در زمره «فعالیتهای غیرشرعی» قرار گرفتند. رقصهای محلی ممنوع شد و دهها گروه هنری تعطیل شدند. بر اساس گزارش سازمان عفو بینالملل (۲۰۲۳)، دستکم ۳۲۰ هنرمند محلی طی دو دهه اخیر بازداشت شدهاند؛ اتهامهایی چون «اخلال در عفت عمومی» یا «ترویج فرهنگ غیر اسلامی» علیه آنان مطرح شده است.
در مقابل، حکومت برخی نمادهای مردمی را برای تبلیغات سیاسی مصادره کرد؛ مانند تبدیل «نوحههای عاشورایی» به جایگزین فنون مردمی اصیل، که نتیجه آن تخریب میراث فرهنگی و ذوب تنوع قومی بود.
واقعیت در 1404: هنرهایی مرده روی کاغذ
امروز در 1404، فنون مردمی در ایران تنها در جشنوارههای رسمی و زیر سانسور شدید دیده میشوند. طبق آمار مرکز آمار ایران (۱۴۰۳)، سهم گروههای مردمی در برنامههای فرهنگی به ۷٪ کاهش یافته است، در حالی که در دهه ۱۳۵۰ بیش از ۴۰٪ بود.
همچنین بودجه اختصاص دادهشده به فنون مردمی در سال ۱۴۰۳ تنها ۰/۳٪ از کل بودجه وزارت فرهنگ، یعنی کمتر از ۲۰۰ میلیارد تومان بود. این رقم ناچیز در برابر هزینههای «نهادهای دینی» است که به ۲۸ هزار میلیارد تومان میرسد.
صداهایی از درون: هنرمندان میان سکوت و تبعید
یکی از هنرمندان کرد مقیم تبعید در ترکیه در گفتوگویی غیررسمی گفت: «فنون مردمی در ایران 1404 در داخل مرزها مردهاند. آنچه باقی مانده تنها نسخهای جعلی است که حکومت برای نمایشهای رسمی استفاده میکند. هر کس بخواهد آزادانه بنوازد یا برقصد یا آواز بخواند، باید مهاجرت کند.»
این صدا بازتاب رنج صدها هنرمند است که از مردم خود جدا شدند، در حالی که فرهنگ اصیل مردمی جای خود را به گفتمان حکومتی تحمیلگر داده است.
تفاوت دوران پهلوی و پس از انقلاب تنها در میزان حمایت نیست؛ بلکه در نگاه به هنر است. در حالیکه در گذشته به فنون مردمی در ایران 1404 بهعنوان پلی برای ارتباط با جهان و وسیلهای برای وحدت ملی در دل تنوع فرهنگی نگریسته میشد، حکومت کنونی آن را تهدیدی ایدئولوژیک میبیند. هنرهایی که روزگاری نماد زندگی بودند، امروز به شاهدی خاموش بر سرکوب و مصادره تبدیل شدهاند.