فهرست مطالب
مرگ محمد مهدی صدیقی – پسر امام جمعه سابق تهران – تیتر اصلی روزنامههای امروز ایران بود، نه تنها به دلیل شرایط غیرمعمول مرگ او، بلکه به دلیل ارتباط مستقیم او با پرونده فساد کاظم صدیقی، که همچنان یکی از جنجالیترین پروندههای مربوط به اعضای روحانیت در سالهای اخیر است.
بخوانيد:
اذان گفتن به زبان چینی؛ ابتکار یا انحراف امنيت؟ببینید
بیوگرافی مختصری از پیوند دین و قدرت
کاظم صدیقی یکی از برجستهترین روحانیون نزدیک به رژیم بود و سالها به عنوان امام جمعه تهران خدمت کرد. اگرچه رسانههای رسمی همیشه سعی میکردند او را به عنوان یک “عالم زاهد” به تصویر بکشند، پرونده فساد کاظم صدیقی جنبه دیگری از رابطه روحانیت با دنیای پول و نفوذ را آشکار کرد.
این پرونده که پسرش محمد مهدی نیز در آن دخیل بود، صدیقی را از چهرهای که از منبر جمعه به تقوا موعظه میکرد، به متهمی در یک رسوایی زمین چند میلیون دلاری تبدیل کرد.
جزئیات زمینی که خشم عمومی را برانگیخت
این پرونده به «باغ ازگل» معروف است – قطعه زمینی به مساحت بیش از ۴۲۰۰ متر مربع در شمال تهران.
طبق اسناد منتشر شده توسط فعالان، این زمین به طور غیرقانونی ثبت و قیمتگذاری شده است، در حالی که گمان میرود پرداختهای نقدی و تنظیم قراردادهای جعلی در آن صورت گرفته باشد.
این نکته در پرونده فساد کاظم صدیقی، که به نمادی از رویههایی تبدیل شده است که مخالفان آن را بخشی از «اقتصاد روحانیت» میدانند، محوری بود.
مرگی جنجالی… یا تلاشی برای بستن پرونده؟
گفته شد که اعلام مرگ محمد مهدی صدیقی «در حال سجده در نماز» رخ داده است، در حالی که منابع دیگر به مشکلات حاد قلبی و کبدی اشاره کردند.
با این حال، زمان مرگ او، همزمان با بازگشایی بخشهایی از پرونده فساد کاظم صدیقی در قوه قضائیه، موجی از سوالات را در رسانههای اجتماعی برانگیخت.
برخی، مرگ او را تلاشی برای آرام کردن افکار عمومی و بستن بخشی از پرونده، به ویژه پس از دستگیری یکی از بستگان متهم و دستگیری مجدد سایر متهمان، دانستند.
اگرچه رژیم سعی کرد تحقیقات را جدی جلوه دهد، بسیاری معتقدند که دادگاه در رسیدگی به پرونده فساد کاظم صدیقی کند و مردد بود. اتهامات شامل جعل، کسب غیرقانونی ثروت و سوءاستفاده از قدرت بود. اما احکام همچنان نامشخص بود و فعالان از عملکرد دادستانی انتقاد کردند که به نظر میرسید با هدف حفاظت از «آبروی روحانی» صورت گرفته است.
فشار عمومی، این پرونده را به ویژه پس از مرگ پسر متهم، دوباره در کانون توجه قرار داد.
پرونده فساد کاظم صدیقی نمونه بارزی از همپوشانی بین قدرت مذهبی و سیاسی است. صدیقی فقط یک روحانی نیست، بلکه چهرهای با حضور رسانهای و نفوذ سیاسی گسترده است.
این پرونده نشان داد که رژیم، علیرغم تلاشهایش برای نشان دادن خود به عنوان فردی که با فساد مبارزه میکند، در مورد پروندههای مربوط به چهرههای مذهبی با روابط مستقیم با رهبر معظم انقلاب و نهادهای حساس، همچنان ناتوان است.
این پویایی، گفته مخالفان را تأیید میکند: فساد در ایران نه تنها اقتصادی، بلکه نهادی است.
واکنشها در رسانههای اجتماعی به وضوح خشم عمومی را نشان میداد. بسیاری پرونده فساد کاظم صدیقی را «نوک کوه یخ» میدانستند و معتقد بودند آنچه برای عموم قابل مشاهده است، بسیار کمتر از آن چیزی است که در ساختارهای قدرت اتفاق میافتد.
جملهای که بارها در نظرات تکرار میشد این بود:
«اگر پروندههای روحانیون باز نشود، عدالتی در ایران وجود نخواهد داشت.»
پرونده فساد کاظم صدیقی که پس از مرگ پسرش دوباره مطرح شد، صرفاً یک اختلاف ارضی یا تحقیقات قضایی نیست؛ بلکه آینهای است که نحوه اعمال قدرت در ایران و چگونگی تبدیل مناصب مذهبی به ابزارهای نفوذ اقتصادی را منعکس میکند.