فهرست مطالب
در ایران، زندگی مخالفان تنها با مرگ پایان نمییابد، بلکه فصلی جدید از محو و فراموشی حتی پس از دفن آغاز میشود. مقابر بینام، گورهای جمعی یا فردی که فقط شماره دارند نه نام، چهره پنهان ساختار سرکوباند؛ جایی که رژیم تا پس از مرگ نیز از ابزارهایش برای حذف آثار جنایت علیه قربانیان بازداشتگاهها در ایران استفاده میکند.
گمشدن قبر یعنی گمشدن حقیقت
از کشتار تابستان ۱۹۸۸ که هزاران زندانی سیاسی را در بر گرفت، تا اعتراضات ۲۰۲۲، روایت گورهای بینام تکرار میشود. خانوادهها میگویند که پیکر عزیزانشان بیاطلاع آنها و بهصورت شبانه دفن شده، یا اجساد تحویل داده شده دچار جراحات شدید بوده و بدون هرگونه سند رسمی. در بسیاری از موارد، رژیم تنها در صورتی جسد را تحویل داده که خانواده قول دهند مراسمی برگزار نکنند.
مادری از اهواز در گفتوگو با «Variran» گفت:
«بعد از اینکه در اعتراضات پسرم را کشتند، گفتند فقط اگر شبانه و بیسروصدا دفن کنید جسد را تحویل میدهیم، وگرنه آن را پس میگیریم.»
شهادتهایی از کردستان و زاهدان نیز حاکی از آن است که پیکر قربانیان بازداشتگاهها در ایران توسط سپاه پاسداران بهطور مخفیانه و بدون ثبت رسمی دفن شدهاند.
مکانهای گورهای پنهانی کجاست؟
برخی از مکانهایی که به عنوان گورهای جمعی استفاده میشوند، شناسایی شدهاند، از جمله:
- خاوران (تهران): محل دفن هزاران زندانی سیاسی در دهه ۶۰، بدون سنگ قبر و شناسنامه.
- اهواز، زاهدان، سردشت: گزارشهایی درباره دفن مخفیانه کشتهشدگان اعتراضات بدون اطلاع خانوادهها.
- قبرستان عمومی بندرعباس: گزارش فعالان محلی از دفن اجساد بدون هویت در پاییز ۲۰۲۲.
تصاویر ماهوارهای که توسط سازمانهای حقوق بشری مانند «عدالت برای ایران» تهیه شده، نشاندهنده تغییرات ناگهانی و پاکسازی آثار قبرهاست.
دفن بدون هویت… ترور پس از مرگ
گورهای بینام تنها یک مسئله تدفینی نیستند، بلکه ابزاری برای سرکوب سیاسیاند. محرومکردن خانواده از مراسم عزاداری، جامعه را از شناخت قربانیان بازمیدارد. در ایران، تشییع جنازه میتواند تهدیدی علیه رژیم باشد، و قبر، مدرکی بالقوه برای آینده.
در چنین شرایطی، قربانیان بازداشتگاهها در ایران پس از مرگ نیز هدف حذفاند: بینام، بینشان، بیتاریخ.
پاکسازی قبرها و حذف نشانها
گزارشهای مستند از حذف سنگ قبرها، جایگزینی نام با شماره، یا حتی ریختن خاک جدید روی قبرها منتشر شده است. یکی از خانوادهها در تهران پس از دو ماه متوجه شد سنگ قبر فرزندش ناپدید شده و وقتی پیگیری کردند، پاسخ شنیدند:
«مرتبسازی دورهای قبرهاست، کار شهرداریه.»
پدری از سیستان و بلوچستان نیز گفت:
«جسد را گرفتند و بردند. هیچجا را نشانمان ندادند، حتی نگذاشتند عکس بگیریم.»
سیاست فراموشی؛ یک نقشهی رسمی؟
عدم تحویل پیکرها، دفن شبانه، نبود ثبت رسمی، و حتی جلوگیری از حضور خانوادهها همه نشانههای سیاستی سازمانیافته است. این اقدامات تصادفی نیستند؛ آنها بخشی از سیستم حکمرانی سرکوبگرانهاند، سیستمی که قربانیان بازداشتگاهها در ایران را حتی پس از مرگ نیز بیصدا میخواهد.
سوالی از دل خاک
در کشوری که با وحشت اداره میشود، تنها یک جسد دفن نمیشود، بلکه حقیقت، عدالت و حافظه عمومی نیز دفن میشوند. مقابر بینام نهتنها مکان دفناند، بلکه فصل نانوشتهای از تاریخ معاصر ایراناند.
آیا روزی عدالت میتواند این قبرها را بشکافد؟
آیا کشوری که از مراسم تشییع میترسد، قادر به مواجهه با گذشتهاش هست؟
در پایان، قربانیان بازداشتگاهها در ایران نه بهخاطر مرگ، بلکه بهدست رژیمی که حتی از نام آنها هم وحشت دارد، محو شدند. هر نامی که دوباره شنیده شود… سیلیایست به صورت فراموشی.