فهرست مطالب
در سالهای اخیر نگرانیها درباره شیوع بیماریهای کلیوی در ایران به شدت افزایش یافته است. آمارهای رسمی و غیررسمی نشان میدهد که ابعاد این بحران سلامت بسیار جدی است. بحث درباره علل نارسایی کلیه در ایران دیگر صرفاً موضوعی پزشکی نیست، بلکه به مسئلهای سیاسی و انسانی تبدیل شده که نشاندهنده عمق بیتوجهی حکومت نسبت به سلامت شهروندان است؛ در حالی که منابع کشور صرف پروژههای نظامی میشود، بیماران از ابتداییترین خدمات درمانی محروم ماندهاند.
آمارهای نگرانکننده از بیماران کلیوی در ایران
طبق گزارش انجمن نفرولوژی ایران، بیش از ۶۰ هزار بیمار مبتلا به نارسایی کلیه نیازمند دیالیز منظم هستند. سالانه حدود ۸ هزار مورد جدید به این آمار اضافه میشود که بیشتر آنها در میان جوانان و افراد در سن کار قرار دارند.
نگرانکنندهتر آنکه حدود ۲۵ درصد از این موارد در صورت دسترسی به مراقبتهای پیشگیرانه و داروهای مناسب، قابل پیشگیری بودند.
دلایل اصلی نارسایی کلیه در ایران
در بررسی علل نارسایی کلیه در ایران چند عامل اساسی برجسته میشود:
- آلودگی محیطزیست: کلانشهرهایی مانند تهران و اهواز از بالاترین سطح آلودگی هوا در جهان رنج میبرند. تحقیقات نشان میدهد قرار گرفتن طولانیمدت در معرض ذرات معلق و گازهای سمی، خطر ابتلا به بیماریهای کلیوی را افزایش میدهد.
- سوءتغذیه و داروهای تقلبی: به دلیل تحریمها و سوءمدیریت نظام، بازار ایران پر از داروهای بیکیفیت یا قاچاق شده است. این داروها عوارض خطرناکی برای بیماران ایجاد کردهاند. از سوی دیگر، تورم افسارگسیخته باعث شده بسیاری از خانوادهها نتوانند رژیم غذایی سالم داشته باشند و همین امر به افزایش شیوع دیابت و فشار خون – دو علت اصلی نارسایی کلیه – منجر شده است.
- بیتوجهی در خدمات درمانی: زیرساختهای درمانی ایران فرسوده است. در مناطقی مانند سیستان و بلوچستان حتی یک دستگاه دیالیز برای هزاران بیمار وجود ندارد. نبود عدالت در توزیع مراکز درمانی، بیماران مناطق محروم را بیشتر در معرض مرگ زودرس قرار داده است.
- سیاستهای شکستخورده حکومتی: در حالی که میلیاردها دلار صرف حمایت از شبهنظامیان خارجی میشود، بیمارستانهای داخل کشور بدون تجهیزات یا پزشک رها شدهاند. این تناقض آشکار، حق ابتدایی مردم ایران برای درمان را سلب کرده است.
صداهایی از داخل
گزارشهای محلی نشان میدهد بسیاری از بیماران برای یک جلسه دیالیز مجبور به فروش اموال خود یا طی مسافتهای طولانی هستند. پزشکان نیز تأیید کردهاند که نیمی از مرگومیر بیماران کلیوی ناشی از کمبود داروهای حیاتی مانند «اریترپوئتین» است؛ دارویی که در پیشگیری از کمخونی بیماران دیالیزی حیاتی محسوب میشود. این واقعیت نشان میدهد که یکی از مهمترین علل نارسایی کلیه در ایران نهتنها مشکلات زیستمحیطی و بیماریهای مزمن است، بلکه کمبود دارو و مدیریت ضعیف نظام درمانی نیز نقش بزرگی در گسترش بحران دارد.
بیماریای که بیماری نظام را نشان میدهد
گسترش ترسناک تعداد مبتلایان، بهروشنی علل نارسایی کلیه در ایران را آشکار میکند؛ عللی که بیش از آنکه ریشه در مسائل زیستی داشته باشند، نتیجه فساد و بیکفایتی حاکمیت است. در حالی که کشورهای همسایه با سیاستهای پیشگیرانه، آمار ابتلا را کاهش دادهاند، شهروند ایرانی همچنان قربانی حکومتی است که سرمایهها را صرف سرکوب و جنگ میکند.
پرسش اساسی این است: تا چه زمانی مردم ایران باید بهای بیکفایتی حکومت را با جان خود بپردازند؟