فهرست مطالب
وقتی رهبر جمهوری ايراني ، علی خامنهای، در سخنرانی بعد از حمله به اسرائیل ظاهر میشود و با اطمینان از “پیروزی الهی” و “لهشدن دشمن” سخن میگوید، سوال اصلی این نیست که چه گفت، بلکه این است که چرا حالا گفت و خطابش با چه کسی بود
در میان تنشهای منطقهای و ترسهای درونی گسترده در ایران، سخنرانی خامنهای بعد از حمله به اسرائیل سرشار از شعارهای پیروزی بود، اما در بطنش اضطرابی نهفته بود؛ گویی بیش از آنکه پیامی برای دشمن باشد، آرامبخشی برای داخل است.
لابهلای کلمات: منطقِ غایبِ پیروزی
خامنهای گفت اسرائیل “زیر ضربات جمهوری اسلامی له شد”، اما واقعیت چیز دیگری میگوید. اسرائیل بلافاصله پس از آن، به حملاتش ادامه داد و حتی عمق ایران را هدف قرار داد.
سخنرانی خامنهای بعد از حمله به اسرائیل هیچ سندی ارائه نمیدهد: نه تصویر، نه آمار، نه گزارش عملیاتی. تنها دعا، احساسات و اطمینانهایی بیپشتوانه. گویی تنها از ما خواسته شده که باور کنیم… چون «رهبر» گفته است.
اگر آمریکا شکست خورده، پس چرا هنوز مسلط است؟
در بخش دوم سخنرانی خامنهای بعد از حمله به اسرائیل، رهبر تلاش کرد ایالات متحده را شکستخورده جلوه دهد. اما حتی شهروندان عادی میدانند که پایگاههای آمریکا در منطقه همچنان فعالاند، و حمله به پایگاه العُدید در قطر تأثیر قابلتوجهی نداشته است.
خامنهای گفت که آمریکا «سیلی خورد»، در حالی که حتی واشنگتن این حمله را آنقدر کماهمیت دید که نیاز به پاسخ علنی ندید. واقعیت این است که آمریکا همچنان بازی را از بالا مدیریت میکند، نه از درون بحران.
نظام از چه میترسد که چنین میگوید؟
سخنرانی خامنهای بعد از حمله به اسرائیل بیشتر از آنکه تهدید باشد، تلاش برای آرامکردن داخلی است.
جمهوری اسلامی در وضعیت بحرانی است:
- اقتصاد در حال فروپاشی
- اعتماد عمومی از دست رفته
- ارتش درگیر در چند جبهه
- و نسل جوان دیگر به شعارهای «استکبار جهانی» دل نمیبندد
رهبر میداند که جامعه دیگر باور نمیکند؛ برای همین به کلماتی پناه برده که شاید حداقل بخشهایی از بدنهی نظام را همچنان منسجم نگه دارد.
سخنرانی خامنهای بعد از حمله به اسرائیل؛ وقتی صدا بلندتر از حقیقت میشود
در میان همهی شعارهای پیروزی، سخنرانی خامنهای بعد از حمله به اسرائیل چیزی درباره تلفات ایران نگفت؛ نه از میزان خسارات، نه از هزینههای نظامی، نه از سکوت منطقهای که رژیم با آن روبهرو شده است.
او همچنین درباره بیاثر بودن حملات ایران یا تداوم حضور نظامی آمریکا حرفی نزد. هیچ اشارهای هم به موقعیت دیپلماتیک ایران در جهان نشد؛ چون چیزی برای گفتن باقی نمانده بود.
صدای بلند، همیشه نشانه قدرت نیست
در نهایت، سخنرانی خامنهای بعد از حمله به اسرائیل را میتوان بیش از آنکه «اعلام پیروزی» بدانیم، واکنشی به ترس درونی تلقی کرد.
وقتی حاکم مجبور است فریاد بزند، یعنی چیزی در درون ساختار دارد فرو میریزد. و وقتی «پیروزی» فقط با کلمات توصیف میشود، یعنی در میدان نبرد، واقعیت دیگری حاکم است.
کلمات نمیتوانند نقشه سیاسی را عوض کنند. خطبهها امنیت نمیآورند. و ملتی که با رنج و درد زندگی میکند، دیگر فریب شعارها را نمیخورد.
تا این لحظه، آنچه مردم ایران میبینند، پیروزی نیست؛ بلکه دروغهایی است که با صدای بسیار بلند گفته میشوند.