فهرست مطالب
وقتی از حقوق کارکنان در ایران سخن میگوییم، صرفاً از اعداد روی کاغذ حرف نمیزنیم، بلکه تصویری واقعی از اقتصادی ورشکسته را ترسیم میکنیم که منابعش دور از دسترس مردم مدیریت میشود. هرکس حقوق پزشک، برنامهنویس یا معلم را با قیمت نان و دارو مقایسه کند، شکاف عمیقی را میبیند که رسانههای حکومتی هرگز بازگو نمیکنند. این فقط بحران یک شغل یا یک بخش نیست، بلکه بحران نظامی است که بر پایه فساد و رانت بنا شده و میلیونها ایرانی را زیر خط کرامت نگه داشته است.
پزشکان: مهاجرت مغزها آینه فروپاشی
پزشکانی که باید ستون جامعه باشند، ماهانه بین ۲۰۰ تا ۶۵۰ دلار دریافت میکنند؛ رقمی که حکومت آن را «خوب» معرفی میکند. اما در واقعیت، حقوق کارکنان در ایران در بخش پزشکی حتی برای مقابله با تورم سرسامآور کافی نیست. به همین دلیل هزاران پزشک هر سال به اروپا و کشورهای خلیج فارس مهاجرت میکنند. این مهاجرت خون تازهای است که از رگهای کشور بیرون میرود، در حالی که حکومت منابع را صرف پروژههای نظامی و سپاه فربه میکند.
برنامهنویسان: خلاقیتی در زنجیر سانسور
در کشوری که نسل جوان خلاقی در حوزه فناوری دارد، درآمد برنامهنویسان بین ۲۵۰ تا ۴۰۰ دلار است. حقوق کارکنان در ایران در این بخش در مقایسه با بازار جهانی ناچیز به نظر میرسد. بدتر آنکه دولت با محدود کردن اینترنت و قطع مکرر خدمات، این خلاقیت را خفه میکند و جوانان را به کار از راه دور برای شرکتهای خارجی سوق میدهد. این سیاست نه تنها اقتصاد را نابود میکند بلکه امید به آیندهای مستقل در فناوری را نیز میکشد.
معلمان: حرفهای بیجایگاه
هیچ شغلی بیعدالتی نظام را بهتر از آموزش نشان نمیدهد. معلمانی که قرار است آینده کشور را بسازند، فقط ۱۲۰ تا ۲۰۰ دلار در ماه دریافت میکنند. حقوق کارکنان در ایران در بخش آموزش تصویری روشن از سیاست حذف و حاشیهنشینی است؛ بسیاری از معلمان برای تأمین معاش مجبورند رانندگی تاکسی یا کارگری کنند. و وقتی اعتراض میکنند، حکومت به جای اصلاح، با سرکوب پاسخ میدهد.
کارگران و صنایع دستی: عرق بیمزد
کارگران ساختمانی و تولیدکنندگان فرش دستباف – نماد هویت ایرانی – تنها ۷۰ تا ۱۳۰ دلار حقوق میگیرند. این یعنی حقوق کارکنان در ایران در صنایع سنتی حتی هزینه برق خانه را هم پوشش نمیدهد. در حالی که فرش ایرانی در بازار جهانی هزاران دلار فروخته میشود، بافندگان آن در فقر مطلق زندگی میکنند. این تصویر عریان از اقتصادی است که کارگر ساده را استثمار میکند و دلال وابسته به حکومت را پاداش میدهد.
نفت و گاز: ثروت ملت در جیب سپاه
بخش نفت و گاز که باید ستون فقرات اقتصاد باشد، به ملک شخصی تبدیل شده است. مهندسان و تکنسینها بین ۳۵۰ تا ۱۰۰۰ دلار میگیرند، اما سودهای کلان به حسابهای سپاه پاسداران و شرکتهای وابستهاش سرازیر میشود. به این ترتیب نفت به جای آنکه فرصت توسعه باشد، ابزار خرید وفاداری سیاسی میشود، و حقوق کارکنان در ایران در این بخش چیزی جز خردهریز برای خرید سکوت آنان نیست.
خواندن نقشه حقوق کارکنان در ایران نیازی به تحلیلگر اقتصادی ندارد، بلکه به شجاعت سیاسی نیاز دارد تا حقیقت آشکار شود: نظام ارزش کار را نابود کرده و مشاغل را از ابزار معیشت به وسیلهای برای فقیرسازی تبدیل کرده است. پزشک مهاجرت میکند، معلم اعتراض میکند، برنامهنویس از سانسور میگریزد و کارگر تا آخرین قطره عرق استثمار میشود. در حالی که بازار داخلی فرو میپاشد، نخبگان حاکم ثروتهایشان را پشت دیوارها انباشته میکنند. اصلاح واقعی نه با وعدههای حکومت، بلکه با تغییر بنیادی ممکن است؛ تغییری که کرامت کار و حق مردم در ثروتشان را بازگرداند.