فهرست مطالب
در کشوری که مسئولانش هر روز از عدالت و خدمت سخن میگویند، دو کودک دیگر قربانی بینظمی و بیمسئولیتی سیستماتیک شدند. خبر جان باختن دو دانشآموز در سانحه رانندگی در قشم نهتنها یک حادثه تلخ، بلکه نشانهای از فروپاشی مدیریت شهری و بیتوجهی به جان مردم است.
مرگی که قابل پیشگیری بود
براساس گزارش خبرگزاریها، دو دانشآموز خردسال در مسیر بازگشت از مدرسه در جزیره قشم بر اثر برخورد خودرو جان خود را از دست دادند. اما ماجرا اینجاست که این مسیر سالهاست بهعنوان منطقه خطرناک شناخته میشود و بارها اهالی منطقه از نبود چراغ راهنما، سرعت بالا و بینظمی جادهای شکایت کردهاند.
بااینحال، هیچ نهاد مسئولی پاسخگو نبوده است. مرگ این دو کودک، تکرار دهها فاجعه مشابه در استانهای سیستان، هرمزگان و خراسان است. در همه این موارد، تنها واکنش حکومت، سکوت و وعدههای بیعمل بوده است.
«جان باختن دو دانشآموز در سانحه رانندگی در قشم»؛ واژهای که وجدان عمومی را لرزاند
در شبکههای اجتماعی، هشتگ «جان باختن دو دانشآموز در سانحه رانندگی در قشم» به ترند تبدیل شد. کاربران نوشتند: چگونه ممکن است کشوری که میلیاردها تومان صرف تبلیغات ایدئولوژیک میکند، نتواند یک مسیر امن برای بازگشت دانشآموزان به خانه فراهم کند؟
یکی از معلمان هرمزگان در صفحهاش نوشت: «در این کشور، مرگ دانشآموزان دیگر خبر نیست، بلکه عادت شده است.»
فساد، بیکفایتی و اولویتهای وارونه
ایران امروز درگیر بحرانی ساختاری است؛ بحران اولویتها. دولت در حالی میلیاردها تومان برای نمایشهای سیاسی هزینه میکند که مدارس روستایی هنوز بدون سرویس ایمن یا خط عابر مجهز هستند.
کارشناسان حملونقل میگویند اگر تنها ۲٪ از بودجه تبلیغات حکومتی صرف بهسازی جادههای روستایی میشد، حادثه قشم هرگز رخ نمیداد.
مسئولان کجا هستند؟
پس از انتشار خبر جان باختن دو دانشآموز در سانحه رانندگی در قشم، هیچ مقام ارشدی به صحنه نیامد. نه وزیر آموزش و پرورش، نه فرماندار هرمزگان، و نه حتی رسانههای دولتی حاضر نشدند از واژه «قصور» استفاده کنند. در عوض، گزارشهای رسمی، طبق روال، تقصیر را به گردن راننده انداختند. اما سؤال اصلی اینجاست: چرا جادهای که روزانه دهها کودک از آن عبور میکنند، بدون خط ایمنی و بدون حضور پلیس راه است؟
مرگهایی که مسئول دارند
ماجرای جان باختن دو دانشآموز در سانحه رانندگی در قشم یک اتفاق تصادفی نیست، بلکه بخشی از زنجیرهای از بیتدبیری و سهلانگاری مزمن است که جان کودکان را قربانی سیاستهای نادرست میکند.
تا زمانی که حکومت به جای انسان، قدرت را اولویت دهد، این چرخه تکرار خواهد شد. و در هر بار تکرار، دو کودک دیگر، دو خانواده دیگر، و بخشی از وجدان ملی از بین میرود.