فهرست مطالب
در حالیکه شکر باید یکی از سادهترین و ابتداییترین نیازهای غذایی باشد، امروز بحران شکر در ایران به یکی از نمادهای آشکار ناکارآمدی تبدیل شده است. از صفهای خرید گرفته تا قیمتهای سرسامآور، همه چیز از فروپاشی سیستم توزیع و نظارت خبر میدهد.
افزایش سرسامآور قیمتها؛ بازار زیر فشار
بررسیهای میدانی نشان میدهد که قیمت هر کیلو شکر در ماههای اخیر از حدود ۱۸ هزار تومان به بالای ۴۵ هزار تومان رسیده است. این در حالیست که مسئولان دولتی از «ثبات تولید» سخن میگویند. اما واقعیت بحران شکر در ایران چیز دیگریست: نظارت وجود ندارد و مردم در سردرگمی کامل قرار دارند.
شکر به کجا میرود؟ سوالی بیپاسخ
تأمین شکر در ایران از ترکیب تولید داخلی و واردات دولتی تأمین میشود، اما بحران شکر در ایران نشان میدهد که بخش زیادی از این واردات یارانهای به کشورهای همسایه مانند عراق و افغانستان قاچاق میشود. این قاچاق بدون حمایت از درون سیستم امکانپذیر نیست.
خوزستان؛ زمین خشک و نیشکری که دیگر نمیروید
در خوزستان، قلب نیشکر ایران، کشاورزان از کمبود آب، نبود حمایت، و تاخیر در پرداختها رنج میبرند. نتیجه آن کاهش تولید و وابستگی بیشتر به واردات است. بحران شکر در ایران ریشه در بیتوجهی به بخش کشاورزی و نابودی تدریجی امنیت غذایی دارد.
شکر در فروشگاهها؛ کالایی نیمهموجود
در تهران، مشهد، کرمان و دیگر شهرها، شکر یا وجود ندارد یا با سهمیه محدود فروخته میشود. بسیاری از فروشگاهها تنها اجازه خرید یک بسته شکر به مشتری میدهند. در بحران شکر در ایران، این مردم هستند که قربانیان اصلی هستند، نه قاچاقچیان یا رانتخواران.
رسوایی واردات؛ شکرهای نرسیده و دلارهای ناپدیدشده
در سال ۲۰۲۳، گزارشهایی منتشر شد که نشان میداد برخی واردکنندگان بزرگ با فاکتورهای صوری، دلار دولتی گرفتهاند، اما شکر وارد نکردهاند. این بخش تاریک از بحران شکر در ایران، نشان از فساد سیستماتیک و غیبت کامل پاسخگویی دارد.
بحران شکر در ایران؛ چهرهای از یک فروپاشی بزرگ
نمیتوان بحران شکر در ایران را از سایر بحرانهای غذایی جدا دانست. از گوشت گرفته تا برنج و روغن، مردم هر روز با صف، قیمتهای متغیر و نبود دسترسی مواجه هستند. در این میان، دولت فقط نظارهگر است و بهانه میآورد.
وقتی نظام دیگر توان تأمین شکر را هم ندارد
در حالیکه مسئولان از «امنیت غذایی» سخن میگویند، مردم ایران هر روز درگیر بحران شکر در ایران هستند. مادهای ساده به کالایی لوکس تبدیل شده است. اگر یک نظام سیاسی نتواند شکر را برای مردمش تأمین کند، چگونه میتواند از مشروعیت و کارآمدی حرف بزند؟