فهرست مطالب
بحران آب آشامیدنی سالم در ایران دیگر فقط یک مشکل زیستمحیطی نیست، بلکه به تهدیدی مستقیم برای سلامت و زندگی روزمره شهروندان تبدیل شده است. در حالی که آمارها نشان میدهد درصد زیادی از مردم شهرها به آب آشامیدنی دسترسی دارند، واقعیت این است که مصرف فردی آب بسیار کمتر از میانگینهای توصیهشده جهانی است. این وضعیت در سایه خشکسالیهای طولانی، زیرساختهای فرسوده و فساد اداری به وجود آمده و دسترسی عادلانه به آب را غیرممکن کرده است.
اهمیت نوشیدن آب در مقادیر سالم
نوشیدن آب یک تجمل نیست، بلکه یک نیاز حیاتی برای بدن انسان است. آب دمای بدن را تنظیم میکند، به کلیهها برای تصفیه خون کمک میکند، تمرکز را افزایش میدهد و خطر ابتلا به بیماریهای مزمن را کاهش میدهد. اما بحران آب آشامیدنی سالم در ایران مردم را در برابر دو انتخاب قرار داده است: یا کمتر از نیاز واقعی خود آب مصرف کنند، یا به آب آلوده در برخی مناطق تن دهند؛ وضعیتی که موجب افزایش بیماریهای کلیوی و گوارشی شده است.
آمارها عمق بحران را نشان میدهد
- یک پژوهش رسمی نشان میدهد کودکان ایرانی در گروه سنی ۸ تا ۱۳ سال به طور متوسط تنها ۱۲۰۰ تا ۱۴۰۰ میلیلیتر آب در روز مصرف میکنند، در حالی که مقدار توصیهشده جهانی حدود ۲۴۰۰ میلیلیتر است. این کاهش نخستین نشانههای بحران آب آشامیدنی سالم در ایران را نشان میدهد.
- هرچند مقامات ادعا میکنند که دسترسی به آب آشامیدنی سالم در شهرها به ۹۹.۸٪ رسیده، اما در روستاها این رقم از ۸۲٪ فراتر نمیرود، و این جایگاه ایران را حتی پایینتر از برخی کشورهای کمدرآمد قرار میدهد.
- پس از همهگیری کرونا، مصرف آب خانگی ۳۵٪ افزایش یافت و این امر ضعف سیستم تأمین آب را آشکار کرد، چرا که شبکههای توزیع توان پاسخگویی به این افزایش را نداشتند.
خشکسالی و تغییرات اقلیمی: عوامل تشدیدکننده
خشکسالیهای طولانی، کاهش بارندگی و افت سطح مخازن سدها بحران آب آشامیدنی سالم در ایران را پیچیدهتر کرده است. گزارشها نشان میدهد که سطح آب برخی سدها به کمتر از ۱۵٪ ظرفیت رسیده و این به معنای فاجعه آبی قریبالوقوع است. چنین فاجعهای نه تنها زیستمحیطی بلکه تهدیدی مستقیم برای سلامت مردم است، چرا که آنان یا مجبور به مصرف آب کمتر میشوند یا ناچار از منابع آلوده استفاده میکنند.
زیرساخت فرسوده و فساد
مقامات ایرانی میلیاردها دلار صرف پروژههای نمایشی کردهاند، در حالی که شبکههای آب و فاضلاب را به حال خود رها کردهاند. نتیجه این سوءمدیریت آن است که بحران آب آشامیدنی سالم در ایران تنها محصول طبیعت نیست، بلکه نتیجه مستقیم فساد و ناکارآمدی حکومتی است. هدررفت گسترده آب به دلیل نشتیها و مدیریت ضعیف انبارش نمونهای روشن از این وضعیت است، و در نهایت این مردم عادی هستند که هزینه آن را میپردازند.
توصیههای بهداشتی در میانه بحران
- آگاهیبخشی به مردم برای نوشیدن ۲ تا ۳ لیتر آب در روز حتی در شرایط کمبود.
- فشار بر دولت برای تأمین آب سالم در روستاها و مناطق محروم به جای صرف منابع در پروژههای خارجی.
- بازسازی زیرساختهای فرسوده تأمین آب آشامیدنی و جلوگیری از هدررفت منابع.
- استفاده از فناوریهای نوین مانند آبشیرینکنها و سیستمهای تصفیه کارآمد به جای اتکا صرف به سدهایی که ناکارآمدی خود را نشان دادهاند.
در نهایت روشن است که بحران آب آشامیدنی سالم در ایران تنها یک مشکل زیستمحیطی گذرا نیست، بلکه بازتابی از سیاستهای شکستخورده و نظامی ناتوان در مدیریت حیاتیترین منبع زندگی است. ادامه خشکسالی، مصرف ناکافی آب سالم در میان شهروندان و نبود عدالت در توزیع منابع همگی نشان میدهد که این بحران به بمبی ساعتی برای نسلهای آینده تبدیل شده است. راهحل از پذیرش حقیقت آغاز میشود: بحران آب آشامیدنی سالم در ایران نتیجه مستقیم فساد حکومتی است، نه خشم طبیعت.