فهرست مطالب
در میان دود غلیظ و هوای سمی، مردم خوزستان هر روز با فاجعهای زیستمحیطی جدید بیدار میشوند؛ اینبار بهخاطر آتشسوزیهای پیدرپی در بخش عراقی تالاب هورالعظیم، آن هم در سایه سکوت رسمی و تاخیر مشکوک در اقدامات. در قلب این بحران، استانداری خوزستان یا غایب است یا ناتوان، و این مردم هستند که تاوان آن را با جان و سلامتشان میپردازند.
دود از عراق، خفگی در خوزستان… و ایران سرگرم مکاتبه
بر اساس اظهارات محمدجواد اشرفی، مدیرکل حفاظت محیط زیست خوزستان، دستکم ۲۱ هکتار از اراضی تالاب در ماههای اخیر به دلیل خشکسالی و عدم تأمین حقآبه در آتش سوختهاند. نتیجهاش هم ساده است: فاجعهای که در راه است، اما استانداری خوزستان فقط “مکاتبه با طرف عراقی” را در دستور کار دارد!
در حالی که دود غلیظ در دشت آزادگان، هویزه، حمیدیه، اهواز و باوی منتشر میشود، مقامات تنها به هشدارهای کلی بسنده میکنند و هیچ اقدام جدی برای محافظت از مردم – نه در برابر آلودگی و نه در برابر آتشسوزیهای بعدی – دیده نمیشود.
توجیهی بدتر از خطا: تأخیر در اعلام وضعیت اضطرار بهخاطر “سرعت باد”!
یکی از نکات جنجالی ماجرا، تأخیر استانداری در اعلام دورکاری ادارات بود. آنهم در حالی که آلودگی از نیمهشب در حال گسترش بود. اشرفی میگوید دلیل تاخیر، «عدم پیشبینی تغییر جهت باد» بود!
اگر استانداری خوزستان حتی از پیشبینی جهت باد عاجز است، چگونه انتظار میرود که بتواند استانی با بحرانهای مزمن زیستمحیطی را مدیریت کند؟
استانداری خوزستان: مدیریت بحران با ایمیل
با وجود تداوم آتشسوزیها، مدیر محیط زیست صراحتاً اذعان میکند که «پاسخی از سوی عراق دریافت نشده است». با اینکه مردم ایران هر روز در دود خفه میشوند، اما از استانداری خوزستان نه فشاری دیده میشود، نه ابتکار عملی، و نه استفاده از نهادهای بینالمللی برای احقاق حق مردم.
در نتیجه، خوزستان تبدیل به آزمایشگاهی برای ناکارآمدی حاد جمهوری اسلامی شده است؛ نه آبی برای تالاب وجود دارد، نه رصد دقیقی برای آتشسوزیها، و نه برنامه اضطراریای که در زمان مناسب اجرا شود.
خوزستان میسوزد… و نظام تقصیر را به گردن دیگران میاندازد
در کشوری که با آلودگی، سرطان، زیرساختهای بهداشتی ضعیف و سوءتغذیه دستوپنجه نرم میکند، آتشسوزیهای هورالعظیم به جنایتی سلامتمحور علیه میلیونها ایرانی تبدیل شده است. با این حال، نظام فقط انگشت اتهام را به سمت عراق و باد میگیرد، گویی که استانداری خوزستان هیچ اختیاری ندارد.
در حالی که گازهای سمی بدون هشدار در حال گسترش است، مردم در میان دود و ترس، رها شدهاند. آیندهای که میسوزد و حاکمیتی که نمیبیند.
آنچه امروز در خوزستان میگذرد، تنها آتشسوزی در هور نیست، بلکه آینهای از شکست مدیریتی و سیاسی حاکمیت است. جایی که استانداری خوزستان به نمونهای روشن از ناتوانی نظام در حفاظت از سرزمین، مردم و شأن ملی تبدیل شده است.