فهرست مطالب
در حالی که شاخص آلودگی هوای خوزستان بار دیگر از مرز ۲۰۰ واحد گذشته و وضعیت را در بسیاری از شهرهای استان به مرحله «بحرانی» رسانده است، سکوت مسئولان جمهوری اسلامی بیش از هر زمان دیگر پرسشبرانگیز شده است. آلودگی هوای خوزستان دیگر نه یک رویداد مقطعی، بلکه نشانهای از فروپاشی مدیریت زیستمحیطی در ایران است؛ بحرانی که هر سال نفس مردم جنوب را بیشتر میگیرد.
خوزستان؛ از نفت تا نفسهای سوخته
خوزستان، قلب صنعتی ایران، استانی است که از منابع نفت و گاز گرفته تا آب و خاک غنی است، اما امروز با بدترین کیفیت هوا در کشور روبهرو است. آلودگی هوای خوزستان ناشی از ترکیبی مرگبار از ریزگردها، سوختهای سنگین، و آتشسوزی تالابهاست. هر بار که باد از سمت هورالعظیم میوزد، تودهای از دود و ذرات معلق وارد شهرهای اهواز، شادگان، و دشتآزادگان میشود و زندگی میلیونها نفر را مختل میکند.
با وجود هشدارهای مکرر کارشناسان، دولت هیچ اقدام مؤثری برای مهار این وضعیت انجام نداده است. مدارس در ۱۹ شهر تعطیل میشوند، اما صنایع آلاینده همچنان فعالاند. این تناقض تلخ، بازتابی از اولویتهای واقعی نظام است؛ حفظ تولید نفت، نه سلامت مردم.
نهادهایی که پاسخگو نیستند
یکی از دلایل اصلی تشدید آلودگی هوای خوزستان، ضعف نهادهای نظارتی و فقدان شفافیت در مدیریت بحران است. سازمان محیطزیست که باید حافظ منافع عمومی باشد، سالهاست به ابزار تبلیغاتی دولت تبدیل شده است. در حالی که استاندار خوزستان وعده «پیگیری فوری» میدهد، هیچ گزارشی از نحوه مهار آتشسوزیها یا کنترل منابع گرد و غبار منتشر نمیشود.
از سوی دیگر، مجلس شورای اسلامی نیز در برابر این فاجعه سکوت کرده است. نمایندگان خوزستان تنها در شبکههای اجتماعی ابراز نگرانی میکنند، اما در عمل هیچ لایحهای برای کاهش آلودگی هوا ارائه نمیدهند.
هزینه انسانی بحران
آلودگی هوای خوزستان فقط یک موضوع محیطزیستی نیست؛ مسئلهای انسانی است. بر اساس دادههای وزارت بهداشت، شمار بیماران تنفسی در اهواز طی پنج سال گذشته بیش از ۳۵ درصد افزایش یافته است. بیمارستانهای استان مملو از کودکانی است که با تنگی نفس به اورژانس منتقل میشوند.
در همین حال، آمار مرگومیر ناشی از بیماریهای ریوی بهویژه در شهرهای صنعتی رو به افزایش است، اما دولت از انتشار آمار دقیق خودداری میکند. این سکوت، نوعی پنهانکاری سازمانیافته است تا افکار عمومی متوجه ابعاد واقعی فاجعه نشود.
سکوت رسانههای رسمی
رسانههای دولتی، مانند صداوسیما و خبرگزاریهای وابسته به نهادهای حکومتی، ترجیح میدهند از «گرد و غبار طبیعی» سخن بگویند تا از آلودگی هوای خوزستان بهعنوان نتیجه مستقیم سوءمدیریت. اما واقعیت این است که بخش زیادی از ریزگردها ناشی از خشک شدن تالابها و بیتوجهی به سیاستهای زیستمحیطی است. در حالی که کشورهای همسایه پروژههای احیای تالابها را جدی گرفتهاند، جمهوری اسلامی با بیتفاوتی، بحران را به مرحله غیرقابل بازگشت رسانده است.
نتیجه؛ مردمی که تنها ماندهاند
مردم خوزستان بارها در اعتراض به وضعیت محیطزیست، قطع آب، و آلودگی هوا به خیابانها آمدهاند، اما پاسخ حکومت همواره سرکوب بوده است. در نظامی که حتی نفس کشیدن مردم رنگ سیاسی گرفته، مطالبهی هوای پاک نیز «تهدید امنیت ملی» محسوب میشود.
آلودگی هوای خوزستان نهتنها سلامت شهروندان را تهدید میکند، بلکه به نمادی از بیعدالتی زیستمحیطی در ایران تبدیل شده است. مردمی که روی ثروت نفت و گاز زندگی میکنند، امروز حتی حق تنفس آزاد را ندارند.