فهرست مطالب
بر اساس نتایج سرشماری کشاورزی ۱۴۰۳، ایران با ساختاری ناهمگن و سنتی مواجه است که بهواسطه پیری جمعیت بهرهبردار، کاهش بهرهوری و استفاده محدود از تجهیزات مدرن، در معرض خطر جدی برای امنیت غذایی ایران قرار گرفته است.
چالشها در یک نگاه
- میزان زمین زراعی آبی در ایران ۵٫۸۷۵ میلیون هکتار و زمین دیم ۹٫۵۵۶ میلیون هکتار است، که بیش از نیمی از اراضی تحت کشت وابسته به سیستمهای آبیاری سنتی است.
- تعداد بهرهبرداران فعال ۲٬۶۴۴٬۰۰۰ نفر است اما کشاورزان اغلب نسخهای خرد و پیر هستند که توان سرمایهگذاری و سازگاری با تکنولوژی را ندارند.
- جمعیت کشاورزان سالمند در مناطق روستایی مانند سیستانوبلوچستان و خراسان جنوبی روند افزایشی دارد که نسل آینده نیروی کار را تهدید میکند.
- استفاده بسیار کم از فناوریهای جدید مانند هوش مصنوعی یا گلخانههای هوشمند، از جمله دلایل ضعف بهرهوری است.
پیری جمعیت و پیامدهای آن
- کشاورزان مسن تمایل کمتری به اتخاذ فناوری جدید دارند که باعث کاهش تولید و ناتوانی در رقابت میشود.
- بدون تجمیع اراضی خرد در قالب تعاونی یا واحدهای بزرگ تولیدی، بهرهوری پایین باقی میماند و امنیت غذایی ایران تهدید میشود.
- همچنین، سواد فنی پایین و ضعف آموزشها مانع انتقال مهارتهای نوین به نسل جوان میگردد.
نقاط امید در حقایق تلخ
- وزیر جهاد کشاورزی گزارش داد بخش کشاورزی در سال ۱۴۰۳ با رشد اقتصادی ۳٫۲٪ همراه بوده است؛ تولید داخلی محصولات استراتژیک همچون گندم با تاکید بر تکیه بر منابع داخلی تقویت شده است.
- برخی فعالان اقتصادی تأکید دارند کشاورزان و دامداران حافظان بیادعای امنیت غذایی کشور هستند و حمایت پایدار از این قشر ضروریست.
پیشنهادات راهبردی برای حفظ امنیت غذایی
۱. تجمیع زمینهای خرد در قالب تعاونیهای کشاورزی برای افزایش مقیاس تولید
۲. توسعه آموزشهای کاربردی و سواد کشاورزی برای نسل جوان
۳. ارتقای زیرساختهای آبیاری نوین و بهکارگیری فناوریهای حفاظتی هوشمند
۴. تشویق استفاده از فناوریهای پیشرفته مثل گلخانههای هوشمند، هیدروپونیک و سامانههای هوش مصنوعی
اگر مشکلات داخلی کشاورزی بهویژه پیر شدن نیروی فعال و ساختار سنتی اصلاح نشود، ایران با خطر واقعی امنیت غذایی ایران روبهرو خواهد بود. بدون اصلاح ساختاری و توجه جدی به زمینداری علمی و پایدار، کشور در معرض بیثباتی غذایی قرار خواهد گرفت.
بحران امنیت غذایی در ایران تنها نتیجه پیری کشاورزان یا تغییرات اقلیمی نیست، بلکه بازتاب مستقیم سیاستهایی است که سالهاست منافع داخلی را فدای جاهطلبیهای منطقهای کردهاند. در حالی که میلیاردها دلار صرف نیروهای نیابتی در خارج میشود، کشاورز ایرانی بدون حمایت، بدون ابزار و بدون آینده رها شده است. سقوط بخش کشاورزی نتیجه حتمی نظامی است که زمین را نه منبع عزت و استقلال، بلکه عرصهای حاشیهای و کماهمیت میداند.