فهرست مطالب
در حالی که رسانههای وابسته به حاکمیت، با آبوتاب از تکمیل و بهرهبرداری ۹۰ درصدی ورودی های ایستگاههای مترو خط ۷ تهران گزارش میدهند، شواهد میدانی و تحلیلهای تخصصی نشان میدهد که واقعیت این پروژه زیر سایهای از ابهام و سوءمدیریت قرار دارد.
وعدههای نیمهتمام برای مترو خط ۷ تهران
طی سالهای اخیر، مترو خط ۷ تهران بارها در معرض وعدههای پرطمطراق مقامات شهری و دولتی قرار گرفته است. هرچند بخشی از ورودیهای ایستگاهها تکمیل شدهاند، اما هنوز بسیاری از ایستگاهها با مشکلات جدی زیرساختی، کمبود تهویه، نداشتن پله برقی فعال و نبود خدمات اضطراری مواجهاند.
در واقع، آنچه به عنوان «افزایش ۳۰ درصدی تعداد مسافران» مطرح شده، نه بر پایه آمار شفاف، بلکه در بستر روایتهای تبلیغاتی انتخاباتی تکرار میشود. چنین آماری بدون گزارشهای دقیق روزانه، پایهای برای قضاوت عمومی نخواهد بود.
مترو خط ۷ تهران؛ دستاویزی برای مقاصد سیاسی
با نزدیک شدن به انتخابات مجلس و افزایش فشارهای اقتصادی، دولت تلاش دارد با افتتاحهای نمایشی در پروژههایی چون مترو خط ۷ تهران، به مردم القا کند که اوضاع تحت کنترل است. اما کاربران شبکههای اجتماعی، کارشناسان شهری و حتی بسیاری از شهروندان تهرانی تجربهای کامل متفاوت دارند:
«ایستگاهها باز شدهاند، اما عمل نمی توان از آنها استفاده کرد. برخی فاقد تهویهاند، برخی فاقد روشنایی کافی و بسیاری از آنها هنوز با پلههای موقت و غیراستاندارد کار میکنند.»
بودجههای میلیاردی، نتیجههای حداقلی
در گزارشهای رسمی آمده است که شهرداری تهران برای توسعه مترو خط ۷ تهران میلیاردها تومان هزینه کرده است. اما سوال اینجاست: آیا این هزینهها واقع به بهبود تجربه شهروندان منجر شدهاند؟ یا صرف در پروژههایی خلاصه شدهاند که کاربردی جز ظاهرسازی ندارند؟
ایستگاههایی که هنوز فاقد مسیرهای ایمن برای عبور افراد کمتواناند، در حالی افتتاح میشوند که هیچ استاندارد بینالمللی در آنها رعایت نشده است.
چرا مردم دیگر به وعدهها اعتماد ندارند؟
پروژههایی نظیر مترو خط ۷ تهران به سمبلی از ناکارآمدی سیستم اجرایی بدل شدهاند. شهروندانی که هر روز از تأخیر قطارها، نبود واگن کافی و کیفیت پایین خدمات گلهمندند، حالا دیگر به آمارهای رسمی هم اعتماد ندارند.
مترو تهران ، نماد یک مدیریت نمایشی
تکمیل ۹۰ درصدی ورودیهای ایستگاههای مترو خط ۷ تهران اگرچه در ظاهر خبری خوشحال کننده است، اما در باطن چیزی جز یک عملیات رسانهای نیست. نظامی که نمی تواند به مردم خود خدمات حملونقل عمومی امن و پایدار ارائه دهد، چگونه میخواهد مدعی توسعه و رفاه باشد؟ اگر واقع به فکر مردماند، شفافیت، پاسخگویی و اولویتبندی نیازهای واقعی شهروندان باید بر هر چیز دیگری مقدم باشد.