فهرست مطالب
در ادامهی تنشهای فزاینده در منطقه، رسانههای رسمی جمهوری اسلامی از دهها زن و کودک کشتهشدن در ایران در پی آنچه “حمله مستقیم اسرائیل” خوانده شد، خبر دادند. این حملات که به گفته حکومت، مناطق مسکونی بهویژه در شهر شهید چمران را هدف قرار داده، اکنون به محل تردید تحلیلگران دربارهی صداقت روایتهای رسمی تبدیل شده است.
آمار تکاندهنده؛ از جشن به سوگ
سخنگوی نیروهای مسلح، سرتیپ دوم پاسدار ابوالفضل شکارچی، در بیانیهای رسمی اعلام کرد که دهها زن و کودک در ایران در این حملات جان خود را از دست دادهاند. بسیاری از خانوادهها در حال آمادهشدن برای برگزاری مراسم جشن عید غدیر یا عروسی بودهاند، اما این رویداد به سوگی ملی بدل شد.
تصاویر منتشرشده توسط رسانههای دولتی، پیکر بیجان کودکان را نشان میداد و شاهدان عینی تأکید کردند که “صحنه، فاجعهبار بود”. همزمان، نظام از این فاجعه برای تبلیغاتی بهره گرفت که در آن از “خیانت داخلی” هشدار میداد.
روایت رسمی؛ پردهای بر ضعف مزمن
شکارچی ادعا کرد که این حملات در واکنش به عملیات “وعده صادق ۳” انجام شده که گویا مراکز نظامی اسرائیل را هدف قرار داده است. اما تحلیلگران مستقل این اظهارات را تکرار سناریوهای آشنای توجیه و فرافکنی میدانند؛ بهویژه با توجه به اعتراف خود سخنگو مبنی بر انحراف برخی موشکها بهدلیل اخلال الکترونیکی.
در حالیکه حکومت سعی داشت روایت رسمیاش را القا کند، حقیقت میدان چیز دیگری بود: دهها زن و کودک کشتهشده در ایران در سکوت و ابهام جان دادند، بدون شفافسازی یا پاسخگویی مشخص.
اتهام خیانت؛ سپر دفاعی ناکارآمدی
در تلاشی برای انحراف افکار عمومی، جمهوری اسلامی بار دیگر انگشت اتهام را به سمت “خائنان داخلی” نشانه رفت. همان ترفندی که همواره برای توجیه سرکوب و بیکفایتیهایش بهکار برده است.
اما حقیقت آن است که دهها زن و کودک کشتهشده در ایران نهفقط قربانی حملات، بلکه قربانی نظامی هستند که از حفاظت از مردم ناتوان است و حتی از خون آنها نیز برای پیشبرد اهداف تبلیغاتیاش استفاده میکند.
پیامی به داخل؛ ترس به جای امنیت
زمانبندی این حملات و شمار بالای قربانیان بار دیگر این پرسش را مطرح میکند که چه کسی مسئول امنیت مردم ایران است؟ وقتی دهها زن و کودک در ایران ظرف کمتر از یک روز جان میبازند، دیگر بیانیه و تهدید کفایت نمیکند. این فاجعه آینهای تمامنما از شکنندگی سیستم امنیتی کشور است.
چه این حملات حاصل نفوذ اطلاعاتی دشمن بوده باشد یا نتیجهی ضعف نظامی، آنچه نمیتوان انکار کرد این است که دهها زن و کودک کشتهشده در ایران اکنون چهرهی واقعی جنگی هستند که با هزینهی جان بیگناهان اداره میشود، در حالیکه نظام همچنان پشت شعارهای تکراری و دشمنان خیالی پنهان میشود.