فهرست مطالب
امروز در ایران، دیگر سخن گفتن از گرانی فقط یک خبر اقتصادی ساده نیست، بلکه آیینهای است که عمق بحران و فساد نظام را نشان میدهد. گوشت قرمز در صدر فهرست مواد غذایی قرار گرفته که برای بخش بزرگی از مردم به کالایی کمیاب تبدیل شده است؛ چرا که سیاستهای غلط و انحصارات نزدیک به حاکمیت، قیمتها را به سطحی بیسابقه رساندهاند.
از نهادههای دامی تا سفره ایرانیان
گزارش اخیر وبسایت تحلیل بازار (۹ شهریور ۱۴۰۴) فهرستی بلند از قیمت نهادههای دامی و محصولات کشاورزی منتشر کرد. در نگاه نخست، این جدول صرفاً یک لیست روزانه از قیمتهاست، اما پشت این اعداد داستانی عمیقتر پنهان است. افزایش هزینه خوراک دام مانند ذرت (۱۶۰,۵۰۰ ریال) و کنجاله سویا (۲۷۵,۲۰۰ ریال) مستقیماً به گرانی گوشت منتهی میشود. هرچه قیمت خوراک دام بالاتر رود، هزینه پرورش دام افزایش مییابد و در نهایت مصرفکننده باید بهای سنگینی برای خرید گوشت قرمز بپردازد.
فساد سازمانیافته و انحصار عمدی
آنچه بحران را تشدید میکند، این است که بازار تنها بر اساس عرضه و تقاضای طبیعی عمل نمیکند؛ بلکه شبکهای از انحصارات وابسته به سپاه پاسداران و نهادهای زیر نظر رهبر آن را مدیریت میکنند. این گروهها واردات ذرت و سویا را در دست دارند و آنها را با قیمتهایی به فروش میرسانند که هزینه تولید را دو برابر میکند. نتیجه آن است که دامدار کوچک توان رقابت ندارد و یا دام خود را زودتر از موعد ذبح میکند یا به کلی از این شغل خارج میشود. این چرخه در نهایت عرضه داخلی را کاهش داده و قیمت گوشت قرمز را به اوج میرساند.
شهروند ایرانی؛ میان گرسنگی و تحقیر
امروز دیگر برای شهروند عادی، خرید یک کیلو گوشت قرمز به یک تجمل تبدیل شده است. گزارشهای بازار نشان میدهد که قیمت هر کیلو از پنج میلیون ریال هم عبور کرده است. این بدان معناست که یک خانواده با درآمد متوسط باید یکچهارم حقوق ماهانه خود را تنها برای یک وعده گوشت بپردازد. در همین حال، رسانههای رسمی همچنان بحران را انکار کرده و شعار «اقتصاد مقاومتی» سر میدهند؛ در حالی که مردم زیر خط فقر غذایی له میشوند.
ارقامی که رسوایی را برملا میکنند
- قیمت دام کشتار: ۵,۳۹۰,۰۰۰ ریال (۹ شهریور ۱۴۰۴).
- قیمت گوشت منجمد: ۳۴۱,۶۶۷ ریال.
- فاصله نجومی میان این قیمتها، عمق فساد در زنجیره توزیع را آشکار میکند.
چگونه ممکن است چنین شکافی از مزرعه تا سفره مصرفکننده ایجاد شود؟ پاسخ روشن است: در جیب واسطههایی که با حمایت نظام فعالیت میکنند.
بُعد انسانی؛ روایتهایی از دل روستا
در خراسان، دامداری به ما گفت که مجبور شد گله خود را به نصف قیمت بفروشد چون توان خرید خوراک دام را نداشت. او میگوید: «این اولین بار در سی سال گذشته است که میبینم مردم حتی در عید قربان توان خرید گوشت قرمز را ندارند.»
روایتی دیگر از اهواز حاکی است که خانوادهها ناچارند گوشت را با حبوباتی مثل عدس و لوبیا جایگزین کنند. این تغییر اجباری در الگوی تغذیه، گویای فشار فقر بر فرهنگ غذایی ایرانیان است.
نظامی که ادعای قدرت دارد و در برابر سفره مردم شکست میخورد
تناقض تلخ اینجاست: نظامی که به توان موشکی و نفوذ منطقهای خود میبالد، در تأمین گوشت قرمز مردمش ناتوان است. به جای تدوین برنامهای واقعی برای حمایت از تولید داخلی یا شکستن انحصار، مسئولان همه تقصیرها را به گردن تحریمها میاندازند. اما حقیقت آن است که تحریمها بهتنهایی نمیتوانند این فاصله عظیم میان هزینه تولید و قیمت فروش را توضیح دهند؛ بلکه فساد ریشهدار علت اصلی است.
گوشت قرمز نماد بحرانی عمیقتر
بحران گوشت قرمز تنها یک مسئله غذایی نیست، بلکه آینهای از فسادی است که در تار و پود نظام تنیده شده است. از خوراک دام وارداتی تا مزارع کوچک، از کشتارگاهها تا بازار، هر حلقه با انحصار و غارت آلوده است. در حالی که حاکمیت منابع کشور را در ماجراجوییهای خارجی هدر میدهد، شهروند ایرانی هر روز با گرسنگی و تحقیر دستوپنجه نرم میکند.
در نهایت، گوشت قرمز تنها یک کالا نیست؛ بلکه نمادی است از نبرد ایرانیان با نظامی که حتی لقمه نان را به میدان جنگ روزمره بدل کرده است.