فهرست مطالب
دیگر قطع برق در ایران یک حادثهی موقتی یا محدود نیست، بلکه به پدیدهای روزانه تبدیل شده که زندگی میلیونها ایرانی را تحت تأثیر قرار میدهد. پشت این تاریکی عمیق، شبکهای پیچیده از فساد و سوءمدیریت قرار دارد که منابع کشور را به جای توسعه زیرساختهای داخلی، صرف ماجراجوییهای خارجی میکند.
شبکه برق فرسوده و میلیاردها دلار هدررفته
طبق آمار رسمی وزارت نیرو، بیش از ۴۵٪ از نیروگاههای برق ایران عمری بالاتر از ۲۵ سال دارند و از زمان احداث، تعمیرات اساسی نشدهاند. یک گزارش محرمانه در سال ۲۰۲۴ نشان داد که نظام بیش از ۶ میلیارد دلار در پروژههای انرژی در سوریه، عراق و لبنان هزینه کرده، در حالی که تنها ۱٫۲ میلیارد دلار برای نگهداری کل شبکه برق ایران اختصاص یافته است.
تأثیرات فاجعهبار بر زندگی روزمره
شهروند ایرانی ناچار شده برنامه زندگی خود را با جدول قطع برق در ایران هماهنگ کند. در تابستان ۲۰۲۳، فقط تهران بیش از ۳۲۰ مورد قطعی برق را تجربه کرد که برخی از آنها بیش از ۶ ساعت ادامه داشت. خانوادهها مجبور به دور ریختن مواد غذایی فاسد شدهاند، دانشآموزان ساعات ارزشمند مطالعه را از دست دادهاند، و سالمندان و بیماران در گرمای بالای ۴۵ درجه، بدون کولر یا تهویه، روزهای طاقتفرسایی را گذراندهاند.
اقتصاد در دایرهی زیان
یک مطالعه مرکز پژوهشی مستقل ایرانی نشان میدهد که خسارت اقتصادی ناشی از قطع برق در ایران در یک سال به حدود ۱٫۷ میلیارد دلار رسیده است، با آسیب به صنایع، معادن و خدمات دیجیتال. صاحبان کارگاهها و کارخانههای کوچک از توقف مکرر تولید گلایه دارند که منجر به اخراج کارگران و از دست رفتن بازارها میشود.
بخش سلامت در مرز خطر
بیمارستانها، بهویژه در مناطق دورافتاده، به دلیل قطع برق با خطر واقعی مواجهاند. گزارش میدانی سازمان «سلامت بدون مرز» حاکی از آن است که در تابستان ۲۰۲۲، ۱۴ مورد مرگ به دلیل توقف دستگاههای تنفس یا تأخیر در عمل جراحی ثبت شده است. حتی در پایتخت، پزشکان تأکید میکنند که ژنراتورهای اضطراری برای راهاندازی همه تجهیزات حیاتی در مدت طولانی کافی نیستند.
بعد سیاسی بحران
در حالی که مسئولان اصرار دارند بحران را با افزایش مصرف یا کمبود آب برای نیروگاههای برقآبی توجیه کنند، اسناد محرمانه نشان میدهد که نظام سالانه میلیاردها دلار برای حمایت از شبهنظامیان خارجی خرج میکند، در حالی که زیرساختهای داخلی به حال خود رها شدهاند. برای بسیاری از ایرانیان، قطع برق به نمادی از شکست رهبری و بیاولویتی ملی تبدیل شده است.
خشم مردمی و اعتراضات رو به افزایش
از اهواز تا مشهد، اعتراضات علیه قطع برق در ایران دیگر فقط شکایت در شبکههای اجتماعی نیست، بلکه به تظاهرات خیابانی گسترده، با وجود سرکوب امنیتی، تبدیل شده است. شهروندان معتقدند این تاریکی مداوم بازتاب سیاستی است که کشور را در بحرانهای متعدد — از اقتصاد فروپاشیده تا خدمات رو به زوال — غرق کرده است.
قطع برق در ایران یک نقص فنی گذرا نیست، بلکه نتیجه طبیعی سالها بیتوجهی و فساد، و سیاستی است که منافع نظام را بر زندگی مردم مقدم میدارد. تا زمانی که پول کشور به خارج سرازیر شود، ایرانیان در تاریکی مطلق زندگی خواهند کرد، در حالی که نظام شعارهای توخالی درباره «خودکفایی» و «پیشرفت» سر میدهد.