فهرست مطالب
خبر قتل نوجوان ۱۴ ساله چابهاری بار دیگر توجه افکار عمومی را به وضعیت نگرانکننده امنیت اجتماعی در استان سیستان و بلوچستان جلب کرده است؛ استانی که سالهاست در حاشیه سیاستگذاریهای امنیتی و اجتماعی حکومت قرار دارد. این حادثه تنها یک پرونده جنایی نیست، بلکه نشانهای آشکار از فروپاشی امنیت روزمره برای کودکان و نوجوانان در یکی از محرومترین مناطق ایران است.
روایت رسمی؛ ابهام بیش از پاسخ
بر اساس گزارشهای رسمی، قتل نوجوان ۱۴ ساله چابهاری در دستور کار ویژه پلیس قرار گرفته و پرونده به پلیس آگاهی ارجاع شده است. طبق همین روایت، نوجوان برای خرید نان از خانه خارج شده و هرگز بازنگشته است.
اما مانند بسیاری از پروندههای مشابه، جزئیات حیاتی—از انگیزه قتل تا نحوه وقوع آن—در هالهای از ابهام باقی ماندهاند.
براي اطلاعات بيشتر :
افزایش سرقتها در ایران؛ بازداشت سارق ۵۶ ساله در شاهرود
این سکوت اطلاعاتی، پرسشهای جدی درباره شفافیت نهادهای مسئول و نحوه اطلاعرسانی در موارد حساس اجتماعی ایجاد میکند.
امنیتیسازی به جای پیشگیری
سالهاست که پاسخ حاکمیت به بحرانهای سیستان و بلوچستان، نه توسعه اجتماعی بلکه امنیتیسازی بوده است. با این حال، قتل نوجوان ۱۴ ساله چابهاری نشان میدهد که حضور پلیس پس از وقوع جنایت، جای خالی سیاستهای پیشگیرانه را پر نمیکند.
پرسش اساسی این است:
چرا با وجود ادعاهای رسمی درباره کنترل امنیتی، کودکی ۱۴ ساله باید قربانی خشونت شود؟
كودکان؛ قربانیان خاموش سیاستهای ناکارآمد
افزایش موارد خشونت علیه کودکان و نوجوانان در مناطق محروم، نتیجه مستقیم ترکیب خطرناکی از فقر، تبعیض و غیبت حمایت نهادی است. قتل نوجوان ۱۴ ساله چابهاری تنها یکی از نمونههایی است که به رسانهها راه یافته؛ بسیاری دیگر هرگز دیده نمیشوند.
این وضعیت، زنگ خطری جدی برای آینده نسلی است که بدون امنیت، بدون آموزش کافی و بدون حمایت روانی رشد میکند.
مسئله فقط قتل نوجوان ۱۴ ساله چابهاری نیست؛ مسئله، ساختاری است که چنین فجایعی را ممکن و تکرارشونده میکند.
تا زمانی که سیاستهای اجتماعی جای خود را به رویکردهای صرفاً امنیتی دادهاند، و تا وقتی شفافیت، پاسخگویی و پیشگیری در اولویت نباشد، قربانی بعدی فقط یک عدد جدید در آمار خواهد بود.
امنیت واقعی، از حفاظت از کودکان آغاز میشود—نه از بیانیههای پس از جنایت.