فهرست مطالب
نرخ بالای طلاق ناشی از خشونت خانگی در ایران به شاخصی جدی از فروپاشی بافت اجتماعی تبدیل شده است، به ویژه با توجه به فقدان قوانین حمایت از زنان و عدم اقدام مقامات در مقابله با پدیدهای که روزانه در حال افزایش است. علیرغم تلاشهای رسانههای رسمی برای کماهمیت جلوه دادن ابعاد مشکل، آمار موجود واقعیتی بسیار تلختر را نشان میدهد.
بخوانيد:
بیماریهای معده در ایران در سال ۱۴۰۴: ميزان و آماررسمى
ارقام تکاندهنده و فاجعهای رو به گسترش
دادههای سازمانهای حقوق بشری محلی نشان میدهد که تقریباً ۲۵٪ از طلاقها در ایران مستقیماً با خشونت جسمی یا روانی در خانواده مرتبط هستند. فعالان ادعا میکنند که درصد واقعی بسیار بیشتر است، زیرا تعداد زیادی از زنان به دلیل ترس از انتقام یا به دلیل عدم اعتماد به قوه قضائیه، گزارش ارائه نمیدهند. این سکوت ، تخمین میزان خشونت خانگی در ایران را به کاری دشوار تبدیل میکند، اما همزمان ماهیت گسترده این پدیده را نشان میدهد
دادههای Iran Open Data نشان میدهد که از هر چهار نفر، سه نفر حداقل یک نوع خشونت خانگی را تجربه کردهاند، آماری تکاندهنده که واقعیت زندگی در بسیاری از خانهها را منعکس میکند. زنان همچنین میزان بالایی از آزار جسمی را گزارش کردند: تقریباً ۱۳٪ مورد ضرب و شتم مستقیم، ۱۵٪ تحت فشار یا تکان شدید و ۸٪ تحت شلاق یا کتک زدن با کمربند قرار گرفتند. این ارقام، خشونت خانگی در ایران را در دسته «بحران ملی» قرار میدهد، نه صرفاً رفتار فردی
طلاق: آخرین راه حل
مطالعهای که توسط مرکز تحقیقات PMC منتشر شده است نیز نشان میدهد که زنان مطلقه بیشترین آسیب را در برابر خشونت در دوران ازدواج دارند و میزان خطر آنها ۵.۴۶ برابر بیشتر از سایر زنان است. این توضیح میدهد که چرا هزاران زن به طلاق به عنوان آخرین راه حل برای بقا، به ویژه در استانهای حاشیهای مانند سیستان و بلوچستان، خوزستان و کرمانشاه، متوسل میشوند.
دولت و زنان مطلقه
با وجود همه اینها، دولت همچنان با گفتمان انکار، بدون تدوین قوانین حمایتی یا ایجاد پناهگاههای امن برای قربانیان خشونت خانگی در ايران و سلطه مردان، به این پدیده رسیدگی میکند. گزارشهای حقوق بشر تأیید میکنند که دادگاهها اغلب «آشتی به هر قیمتی» را بر حمایت از قربانیان اولویت میدهند و این امر باعث میشود بسیاری از زنان بدون طرح شکایت، خشونت را بپذیرند یا فرار کنند. علاوه بر این، مقامات افراطی، لفاظیهای تند و غیرانسانی علیه زنان مطلقه میکنند.
امروزه، افزایش نرخ طلاق ناشی از خشونت خانگی در ایران صرفاً نتیجه مشکلات اقتصادی و اجتماعی نیست، بلکه بازتابی از سیستمی است که نیمی از جامعه را نادیده میگیرد و کنترل امنیتی را بر محافظت از زنان اولویت میدهد. با افزایش آمار، شکاف بین روایت رسمی و واقعیتی که هزاران زن پشت درهای بسته تجربه میکنند، بیشتر میشود