فهرست مطالب
در ایران امروز، که هر روزش صحنهی تنش میان نسلها، سیاست و باور است، موضوع رابطه نسل جوان با نهاد دین به یکی از حساسترین گسلهای اجتماعی بدل شده.
در مدارس، دانشگاهها، خیابانها و حتی در فضای مجازی، شاهد شکافی عمیق میان آنچه حاکمیت از دین تبلیغ میکند و آنچه نسل جدید باور دارد، هستیم.
از ایمان تا اجبار: کجا مسیر جدا شد؟
چه شد که نسلی که در خانوادههایی با باورهای سنتی بزرگ شده، امروز تا این حد نسبت به مفاهیم رسمی دین بدبین شده است؟
بسیاری از جوانان میگویند که اولین گسست، نه از باور بلکه از «تحمیل» شروع شد.
از اجبار در حجاب گرفته تا حضور اجباری در مراسم مذهبی مدارس، و از سانسور کتابها تا موعظههای حکومتی.
در واقع، برای بسیاری از جوانان، دیانت رسمی تبدیل به زبان قدرت شده است، نه زبان معنویت.
آمارهایی که نمیتوان انکار کرد
طبق نتایج نظرسنجی موسسهی «گمان» در سال ۲۰۲۳ (۱۴۰۲):
- ۴۷٪ از جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله خود را «بیدین» یا «غیردینی» معرفی کردهاند.
- تنها ۲۲٪ از جوانان نهادهای مذهبی رسمی را مورد اعتماد میدانند.
- بیش از ۶۵٪ از دختران زیر ۳۰ سال معتقدند که «حجاب نباید اجباری باشد».
این ارقام، از تحول جدی در رابطه نسل جوان با نهاد دین حکایت دارند؛ تحولی که نه حاصل تبلیغات خارجی، بلکه نتیجهی سیاستهای داخلیست.
نقش شبکههای اجتماعی: روایتی تازه از ایمان
در شرایطی که رسانههای رسمی همچنان تصویری مقدس و غیرقابل نقد از نهاد دین ارائه میدهند، جوانان در شبکههای اجتماعی روایتهای شخصی، انتقادی و حتی طنزآمیز از دین منتشر میکنند.
این فضا به بستری برای بازتعریف ایمان تبدیل شده؛ از دینداری شخصی و عرفانی گرفته تا نقد تند به روحانیت حکومتی.
وقتی دین ابزار کنترل است، ایمان میگریزد
برای بسیاری از جوانان، تمایز میان «دین» و «نهاد دین» اکنون به یک ضرورت تبدیل شده.
سؤالاتی که در ذهنشان شکل گرفته ساده اما بنیادیناند:
- آیا میتوان مؤمن بود، اما مستقل از ساختارهای رسمی؟
- آیا دین، وقتی در خدمت سرکوب است، هنوز مقدس است؟
- چرا نهاد دین، از آزادی میترسد؟
این سوالات نشان میدهند که بحران رابطه نسل جوان با نهاد دین، تنها بحران ایمان نیست؛ بحران مشروعیت و معناست.
آیندهی دین در گرو آزادی آن است
اگر جمهوری اسلامی همچنان بخواهد با زور قانون، مردم را مؤمن نگه دارد، شکست محتوم خواهد بود.
ایمان با انتخاب زنده میماند، نه با اجبار.
نسل جوان ایران، چه با ایمان و چه بیایمان، یک چیز را قطعی میداند:
دین باید اختیاری باشد، نه اجباری؛ انسانی باشد، نه حکومتی.
در سالهای اخیر، رابطه نسل جوان با نهاد دین دچار تحولی عمیق شده است. برخلاف نسلهای گذشته که دین را با نهادهای رسمی گره خورده میدیدند، جوانان امروز تلاش میکنند میان ایمان شخصی و ساختارهای حکومتی تمایز قائل شوند. برای آنها، دیانت زمانی معتبر است که با آزادی، انتخاب و معنا همراه باشد؛ نه با اجبار، سانسور و سرکوب. همین نگاه تازه است که آینده جایگاه دین در جامعه ایران را به چالشی بنیادین تبدیل کرده است.