فهرست مطالب
آموزش در ایران، که زمانی توسط نظام به عنوان شعار «انقلابی» و رایگان معرفی میشد، دیگر چنین نیست. واقعیت امروز؟ طبقاتی شدن خشن، مدارس دولتی رهاشده، و مؤسسات خصوصیای که مانند امپراتوریهایی خارج از قانون عمل میکنند؛ میان فرزندان نخبگان و بقیه مردم همانگونه فاصله میاندازند که دیوارهای یک کاخ با برکهای گندیده تفاوت دارد.
از مدرسه تا «فروشگاه صندلی آموزشی»
گزارش سایت “ایران اینترنشنال” نشان میدهد که برخی مدارس دولتی بدون هیچ شرمی، برای ثبتنام کلاس اول دبستان، از خانوادهها پول میگیرند. یکی از والدین فاش کرده که مدرسهای در تهران، برای ثبتنام دخترش، مبلغ ۳۰ میلیون تومان «ودیعه» درخواست کرده است.
در مقابل، مدارس غیرانتفاعی – نام لطیف برای مدارسی که توسط نهادهای مذهبی یا امنیتی اداره میشوند – سالانه تا ۳۰۰ میلیون تومان از خانوادهها میگیرند، در حالیکه مسئولان مدعیاند این خدمات «اختیاری» هستند!
آموزش در ایران: کالا یا حق همگانی؟
آموزش در ایران به کالایی تبدیل شده که تنها در قبال پول ارائه میشود. دانشآموز بااستعداد اما بیپول در نظام رسمی و پوسیده دفن میشود، در حالیکه فرزندان طبقه خاص، بدون نیاز به شایستگی، دربهای دانشگاهها را باز میکنند. این اتفاق نه تصادفی، بلکه برنامهریزیشده است: نظام از همین حالا نقشهی نخبگان آینده را ترسیم میکند.
دولت توجیه میکند و فساد میبلعد
نکته تکاندهنده اینکه وزارت آموزش و پرورش این وضعیت را انکار نمیکند، بلکه بیشرمانه توجیه میکند و میگوید این اقدامات «داوطلبانه» هستند و مدارس برای جبران کمبود بودجه به آن نیاز دارند! گویی مردم باید کسری بودجه را جبران کنند، نه اموال و املاک تصاحبشده توسط سپاه و نهادهای وابستهاش.
نتیجه؟ دو طبقه آموزشی شکل گرفتهاند: فرزندان ثروتمندان در مدارسی لوکس با امکاناتی فراوان، و فرزندان طبقه کارگر در مدارسی فرسوده، بدون معلم کافی، بدون امکانات، و بدون آینده.
عدالت آموزشی در ايران؟ شعاری بیجان
وقتی مدرسه به ابزار تبعیض تبدیل شود و مدرک تحصیلی امتیازی طبقاتی باشد، دیگر نمیتوان از «عدالت آموزشی» یا «فرصت برابر» سخن گفت. فاجعه آنجاست که این فروپاشی در سکوتی عجیب از سوی مسئولان و مردم در جریان است؛ یکی آن را تقدیر میداند، دیگری از بقای آن سود میبرد، و در این میان، نسلها از بین میروند.
آموزش در ایران: پایان یک پروژه تربیتی
آموزش در ایران امروز نه تنها از نظر زیرساخت، بلکه از نظر فلسفه نیز در حال فروپاشی است. آنچه میبینیم، نه تصادف، بلکه تخریب هدفمند است؛ به نفع نخبگانی که میخواهند آینده را نیز همانند گذشته و حال، در انحصار خود نگه دارند.

اگر امروز نپرسیم «این سیستم آموزشی برای چه کسی طراحی شده؟»، فردا ممکن است حتی کسی برای طرح این پرسش باقی نمانده باشد.