فهرست مطالب
در سرزمینی که عمامه نماد تقدس است، پردهها یکییکی فرو میافتند و فریاد خاموش قربانیان، از میان دیوارهای سکوت به گوش میرسد. پدیده تجاوز جنسی به کودکان توسط روحانیون در ایران دیگر افسانه یا توطئه رسانهای نیست؛ بلکه زخمی زنده است که وجدان جمعی را میخراشد و عمق بحران اخلاقی را برملا میکند.
وقتی ایمان، ابزار قدرت میشود
نظام مذهبی ایران، در ظاهر بر ستون ایمان استوار است، اما در درون، قدرت مذهبی را به ابزاری برای سلطه بدل کرده است. در پرونده مشهور سعید تُوسی، قاری نزدیک به بیت رهبری، نوزده کودک قربانی اعتمادشان شدند. دادگاه، با استناد به «شک در دلایل»، او را تبرئه کرد؛ اما جامعه از درون شکست. آنجا که باید عدالت بایستد، مصلحت زانو زد.
این تنها نمونهای از صدها پرونده خاموش تجاوز جنسی به کودکان توسط روحانیون در ایران است؛ پروندههایی که میان «خدا» و «قدرت» گم میشوند، و در آنها کودکی قربانی عمامه میگردد.
قانون کور، جامعه کر
در قوانین ایران، مفهوم دقیق «آزار جنسی کودک» تعریف نشده است. نتیجه؟ متجاوز آزاد میشود و قربانی در سکوت میمیرد.
طبق گزارش رسمی سازمان «رفاه»، در شش ماه نخست سال ۱۴۰۲ بیش از ۱۶ هزار مورد کودکآزاری ثبت شده که تنها سه درصد آن شامل تجاوز جنسی بوده؛ آماری که متخصصان میگویند شاید ده برابر بیشتر از رقم اعلامشده باشد.
در چنین فضایی، تجاوز جنسی به کودکان توسط روحانیون در ایران نه یک انحراف شخصی، بلکه نشانه بیماری ساختاری است؛ نظامی که قداست را به سپر فساد بدل کرده و هر نقدی را «توهین به مقدسات» میخواند.
کودکانی که سکوت را یاد گرفتند
در زنجان، دختر ۹ سالهای قربانی شهوت معلمی شد که لباس دیانت بر تن داشت. پزشکی قانونی آثار تجاوز را تأیید کرد، اما قاضی جرم را به «رابطه نامشروع» تقلیل داد.
در مشهد، چندین خانواده علیه مربی تیم فوتبال شکایت کردند که کودکانشان را در رختکن آزار داده بود. رسانههایی که این خبر را منتشر کردند، تهدید به توقیف شدند.
مرکز دادههای باز ایران در گزارشی در سال ۲۰۲۳ نوشت: بیش از نیمی از قربانیان آزار جنسی، فرد متجاوز را از میان اعضای خانواده یا روحانیان نزدیک میشناختند. این یعنی بحران اعتماد، ریشه در خانه و مسجد دارد.
تقدسِ آلوده
وقتی روحانیت از پاسخگویی مصون باشد، قداست به ابزاری برای جنایت تبدیل میشود. تجاوز جنسی به کودکان توسط روحانیون در ایران نه فقط تجاوز به جسم کودک، بلکه تجاوز به ایمان مردم است.
جامعهای که در برابر اشک کودک ساکت میماند، دیگر حق ندارد از اخلاق سخن بگوید.
نظامی که با شعار «حکومت عدل» آغاز شد، امروز زیر بار سنگین پروندههای تجاوز و رسوایی فرو میریزد. این سکوت، مرگ تدریجی وجدان است.
چه باید کرد؟
برای درمان این زخم، باید تابوها شکسته شود.
۱. تعریف صریح جرم «آزار و تجاوز جنسی به کودک» در قانون ایران و حذف استثناهای مذهبی.
۲. ایجاد نهادهای مستقل برای پیگیری پروندههای مرتبط با تجاوز جنسی به کودکان توسط روحانیون در ایران.
۳. حمایت قانونی از روزنامهنگارانی که این فجایع را افشا میکنند.
۴. آموزش عمومی درباره حقوق کودک و شکستن سکوت اجتماعی.