فهرست مطالب
وقتی از زنان در سینمای ایران صحبت میکنیم، با واقعیتی چندلایه روبهرو هستیم: از یکسو زنان فیلمساز با استعدادهای قابل توجه، و از سوی دیگر نظامی که ابزارهای کنترل و محدودیت را در همه مراحل تولید به کار میگیرد.
طبق آمار انجمن صنفی کارگردانان، سهم زنان از کارگردانی فیلمهای بلند داستانی کمتر از ۱۲ درصد است. در سال ۱۴۰۱ تنها ۹ فیلم با کارگردانی یا نویسندگی زنان به اکران داخلی رسیدند، در حالی که بیش از ۳۰ اثر با عوامل زن بهطور کامل یا جزئی در مرحله صدور پروانه ساخت متوقف شدند.
سانسور و بازنویسی اجباری
از «دایره» جعفر پناهی تا «تاکسی» که حتی به جشنواره برلین هم رسید، نام زنان در بخشهای کلیدی تولید دیده میشود، اما نسخه داخلی یا هرگز نمایش داده نشد یا با حذفهای سنگین مواجه شد. رخشان بنیاعتماد و تهمینه میلانی بارها شاهد بازنویسی اجباری فیلمنامههای خود بودهاند. نتیجه این فرایند آن است که زنان در سینمای ایران مجبورند روایتهایشان را در قالب استعاره و سکوت بیان کنند.
زنان در سینمای ایران و چالشهای اقتصاد کنترلشده سینما
در سیستم بودجهبندی بنیاد سینمای فارابی، کمتر از ۵ درصد بودجه سالانه به پروژههایی با کارگردان یا نویسنده زن اختصاص یافته است. این رقم عملا زنان را به سمت تولید مستقل و کمهزینه سوق میدهد. مهوش شیخالاسلامی، مستندساز شناختهشده، در مصاحبهای در سال ۱۴۰۲ گفت: «اگر به سرمایه خارجی فکر کنیم، همان روز باید آماده پاسخ به اتهام امنیتی باشیم.»
مهاجرت اجباری خلاقیت
بین سالهای ۱۳۹۴ تا ۱۴۰۲، دستکم ۱۴ فیلمساز زن از ایران مهاجرت کردهاند؛ از جمله مژگان ایلانلو و میترا فراهانی که آثارشان در خارج از ایران جوایز مهمی کسب کرد. این مهاجرتها، علاوه بر ضربه به سینمای داخلی، باعث انتقال بخش مهمی از روایت زنانه ایران به پردههای خارج از کشور شد.
بحث بر سر حضور کمی یا کیفی نیست، بلکه بر سر این است که زنان در سینمای ایران تحت چه شرایطی میتوانند کار کنند. تا زمانی که سانسور و اقتصاد کنترلشده بر بدنه سینما مسلط باشد، استعدادها یا خاموش میشوند یا به خارج از کشور کوچ میکنند، و این یعنی زیان فرهنگی که با هیچ جایزه بینالمللی جبران نخواهد شد.