فهرست مطالب
در حالیکه رسانههای دولتی تلاش میکنند با شعارهای تبلیغاتی، بحران انرژی را بیاهمیت جلوه دهند، واقعیت میدانی چیز دیگری میگوید. گزارشهای متعددی از استانهای شمالی و غربی کشور حاکی از آن است که قطع گاز زمستانی در ایران دیگر به یک استثنا تبدیل نشده، بلکه به یک واقعیت تکراری و دردناک برای میلیونها خانواده ایرانی بدل شده است.
بحران ساختاری در صنعت گاز
کارشناسان انرژی میگویند مشکل اصلی، فراتر از سرمای هواست. ضعف در مدیریت، فرسودگی شبکه انتقال و کاهش تولید در میادین جنوبی، زمینهساز قطع گاز زمستانی در ایران شده است. در حالیکه دولت از «خودکفایی گازی» سخن میگوید، بسیاری از شهروندان شبهای سرد را با بخاریهای نفتی یا برقدزدی از همسایگان سپری میکنند.
بر اساس دادههای رسمی، کاهش فشار گاز در بیش از ۱۷ استان کشور گزارش شده و در برخی مناطق، مدارس و بیمارستانها ناچار به تعطیلی موقت شدهاند؛ شواهدی روشن از عمق قطع گاز زمستانی در ایران که مقامات آن را «مقطعی و جزئی» مینامند.
صادرات به بهای رنج مردم
در حالیکه مردم با سرمای طاقتفرسا دستوپنجه نرم میکنند، گزارشها نشان میدهد صادرات گاز به کشورهای همسایه همچنان ادامه دارد. منتقدان این سیاست میگویند دولت با اولویت دادن به منافع سیاسی و ارزی، عملاً قطع گاز زمستانی در ایران را تشدید کرده است. این در حالی است که بسیاری از نیروگاهها و صنایع داخلی با کمبود سوخت مواجهاند و بهرهوری انرژی در پایینترین سطح خود قرار دارد.
سیاستهای ناکارآمد و سکوت رسانهای
رسانههای رسمی بهجای بررسی علل واقعی بحران، با انتشار گزارشهای تبلیغاتی از «تلاش قهرمانانه وزارت نفت» سخن میگویند. اما در پشت این روایت، هزاران خانواده در سرمای زیر صفر بدون گرمایش ماندهاند. کارشناسان مستقل معتقدند که سکوت رسانههای دولتی، خود بخشی از ساختار قطع گاز زمستانی در ایران است؛ بحرانی که ریشه در سانسور و نبود شفافیت دارد.
مردم در خط مقدم بحران
از خراسان تا کردستان، روایت مردم یکی است: گرانی، کمبود و خاموشی. مادرانی که شبها با پتوهای نازک کودکانشان را در آغوش میگیرند، و بازاریانی که بخاریهایشان خاموش است تا شاید قبض برق کمتر شود. برای این مردم، عبارت قطع گاز زمستانی در ایران دیگر تیتر خبری نیست، بلکه بخشی از واقعیت تلخ زندگی روزمره است.