در ایران، کتابها فقط ممنوع نمیشوند، بلکه بازنویسی میشوند. این دقیقا همان چیزیست که رمان داستان عاشقانه ایرانی زیر تیغ سانسور نوشتهی شهریار مندنیپور فاش میکند. اثری که تنها دربارهی عشق نیست، بلکه نشان میدهد سانسور چگونه به جزئیترین احساسات انسانی نفوذ میکند.
داستان عاشقانه ایرانی زیر تیغ سانسور
رمان داستان عاشقانه ایرانی زیر تیغ سانسور روایت جوان و دختریست که تلاش میکنند در جامعهای که از عشق میترسد، عاشق شوند. اما نکتهی مهمتر از داستان، شیوهی نگارش آن است: سانسورچی درون متن حضور دارد، جملات را حذف میکند، دیالوگها را خط میزند و داستان را مطابق خواست حکومت بازنویسی میکند. نویسنده عمداً این مداخله را نشان میدهد تا بگوید آنچه میخوانیم نسخهی واقعی او نیست.
این سانسور فقط سیاست را هدف نمیگیرد، بلکه عاطفه را هم میبلعد. در رمان داستان عاشقانه ایرانی زیر تیغ سانسور، سانسورچی فقط نظارت نمیکند؛ او شریک نگارش است. او تصمیم میگیرد که شخصیتها عشق بورزند یا سکوت کنند، زنده بمانند یا حذف شوند.
رمانی که پیش از رسیدن به خواننده، با قیچی سانسور تکهتکه میشود
خواندن رمان داستان عاشقانه ایرانی زیر تیغ سانسور مثل تماشای شکنجهی ادبی یک متن است. هر جملهی ناقص، سؤال ایجاد میکند: چه چیزی حذف شده؟ چرا؟ و چه کسی تصمیم گرفته که این احساس مجاز نیست؟
پیام این اثر روشن است: در ایران، حتی عشق هم به مجوز رسمی نیاز دارد.