10
فهرست مطالب
صبح روز ۴ مرداد ۱۴۰۴، انتشار خبر درگذشت زيادرحباني، آهنگساز برجسته و منتقد تیزبین سیاستهای فرقهای لبنان، موجی از افسوس و تأمل برانگیخت. رحباني که با آهنگهای خود فرهنگ و انسجام اجتماعی را نشان میداد، امروز در خاك خاموش شد—و میراث او، صداهایی از اعماق اعتراض و امید را در میان جامعه ایرانی و لبنانی برمیانگیزد.
میراث موسیقی و طنزی اجتماعی
- درگذشت زيادرحباني پایانی بود بر دوران طلایی طنز اجتماعی موزیکال در لبنان. او صدها آهنگ و نمایشنامه تولید کرد؛ آثاری که سبک «جز شرقی» را با ادبیات انتقادی ترکیب میکرد.
- دورانی که لبنان را «بیابان» میخواند—بهخاطر قطعی برقهای مکرر—یادآور مقاومت فرهنگی در شرایط سخت شده بود.
موسیقی در خدمت اعتراض اجتماعی
- در ترانه «من کافر نیستم»، با بیانی کنایهآمیز، فقر، بیماری و گرسنگی را «کافر» میخواند و از نهادهای مذهبی میخواست برای رفاه مردم عمل کنند.
- آهنگش درباره بحران اقتصادی لبنان، تلویحاً به نابودی جامعه با رمزگذاری طنزآمیز اشاره میکرد: «بیعدالتی حتی ادویه در غذا را آلوده کرده است».
صدایی فراتر از مرزها
- رحباني چهرهای نمادین برای نسلی بود که با جنگ داخلی دهه ۹۰ و پساجنگ لبنان زندگی کردهاند. آثارش نهتنها در لبنان، بلکه در میان ایرانیان معترض و روشنفکران فارسیزبان نیز طنینانداز شد.
- همکاری فرهنگیاش با نامهای دیرینه مانند فیروز و حضور در جشنوارهها موجب شد صدایش مستقل از سیاست روز باقی بماند.
خاموشی یک ساز، روشنایی یک پیام
درگذشت زيادرحباني نه فقط جدا شدن یک هنرمند از جهان، بلکه خاموشی صدایی بود که در دورهای خاص فرهنگی اعتراض را با موسیقی پیوند زد. او یادآور این بود که هنر میتواند در برابر سیاستهای تبعیضآمیز و قرائتهای بسته فرهنگی مقاومت کند.