فهرست مطالب
در حالی که مقامات ایرانی در دفاتر آرام خود نشستهاند، تعداد ایرانیانی که به خط فقر نزدیک میشوند، رو به افزایش است. بلوچها برای تکهای نان ناچیز میجنگند، در حالی که خانواده “قالیباف” هزاران دلار برای یک سفر لوکس به ترکیه خرج میکنند.
خط فقر یا خط مرگ؟
بر اساس جدیدترین گزارشها، “خط فقر” در ایران از (60) میلیون تومان در ماه فراتر رفته است، در حالی که حداقل دستمزد رسمی بیش از (13) میلیون تومان نیست! به عبارت دیگر، یک شهروند ایرانی برای داشتن زندگی شرافتمندانه نیاز به یک معجزه اقتصادی یا یک شغل اضافی و شاید چراغ جادوی علاءالدین دارد!
آیا دولت از وخامت اوضاع آگاه است؟
با تشدید بحران اقتصادی، “سرقت”، “کلاهبرداری” و “جیببری” به بخشی از زندگی روزمره مردم تبدیل شده است، و این نهتنها توسط شهروندان ناامید، بلکه حتی از سوی خود دولت، اما به روشی “رسمی”، انجام میشود. طبق گزارشهای اخیر، میزان سرقت در یک سال گذشته (40%) افزایش یافته است، که دولت را بر آن داشته تا احکام اعدام را افزایش دهد، گویی تنها راهحل، از بین بردن فقرا به جای ریشهکن کردن فقر است! گویی دولت فاقد برنامهریزی استراتژیک و تحقیقاتی است، اما در یافتن راههایی برای پر کردن جیب خود، هیچ کمبودی ندارد.
شهروندان چگونه میتوانند امیدی برای بقا داشته باشند؟
قیمت کالاهای اساسی مانند نان، برنج و گوشت به سطوحی نجومی رسیده است، تا جایی که یک شهروند عادی ایرانی احساس میکند خرید یک کیلو گوشت به یک رؤیای دستنیافتنی تبدیل شده و خوردن “خاویار” تنها در فیلمهای هالیوودی دیده میشود! وضعیت به نقطهای رسیده است که مشاهده مردم در حال رنج بدون راهحل، دردناک است. گویی حکومت تنها به سیاست سرکوب مسلط است و حتی تأمین غذا و دارو برای مردم را کنترل میکند.
در نهایت، با وجود همه این مشکلات، دولت همچنان سعی دارد خود را به عنوان “دولتی همکار و حامی” نشان دهد و به لبنان و فلسطین کمک ارسال میکند، در حالی که فقرا و مستضعفان ایران را نادیده میگیرد.
آیا بحران اقتصادی جمهوری اسلامی را نابود خواهد کرد؟
ایرانیها برای مقابله با این بحران، به راهحلهای جدیدی متوسل شدهاند. برخی از آنها به خرید و فروش “اعضای بدن” روی آوردهاند، در حالی که برخی دیگر به هر قیمتی در تلاش برای ترک کشور هستند، حتی اگر مجبور باشند از طریق شنا در خلیج فارس فرار کنند! اما طبقه متوسط؟ کاملاً ناپدید شده است، درست مانند “مقامات در زمان پاسخگویی”! هیچ فایدهای در اعتراضات و فریادهای روزانه مردم برای جلب توجه مقامات و مطالبه حقوق اولیهشان وجود ندارد.
حتی برخی معتقدند که این وضعیت عمدی است و دولت تمام تلاش خود را میکند تا ایران را در اختیار طبقهای خاص از افراد بانفوذ و ثروتمند قرار دهد، در حالی که عدهای از کارگران باقی میمانند تا از آنها نهایت بهرهبرداری را ببرد.
با اینکه بحران اقتصادی برای همه آشکار است، دولت همچنان اصرار دارد که “همه چیز تحت کنترل است”. اما شاید منظورشان این است که موفق شدهاند با افزایش سرکوب و بازداشتها، مردم را تحت کنترل بگیرند!

در نهایت، اگر این وضعیت ادامه یابد، ممکن است به نقطهای برسیم که “خط فقر” معیار واقعی ثروت در ایران باشد، جایی که فقط مقامات این امتیاز را دارند که “در زیر خط فقر” زندگی کنند، در حالی که بقیه مردم… بسیار پایینتر از آن هستند!