فهرست مطالب
در میان دیوارهای مدارس دینی قم و مشهد، نسل جدیدی از جوانان حوزه در ایران شکل میگیرد؛ نه لزوماً برای حمل مشعل هدایت، بلکه بهعنوان بازوی ایدئولوژیک حکومت. طلبه جوان امروز، از دانشآموز علوم دینی به بازیگری در ماشین تبلیغات حکومتی بدل شده است؛ جایی که منبر با سیاست گره میخورد و وفاداری جایگزین اجتهاد میشود.
دعوت یا وفاداری؟
در سالهای اخیر، جهتگیری حوزه سنتی دگرگون شده است. دیگر جایی برای اجتهادات متنوع یا نظرات نقادانه نیست. حوزه، به نهادی شبهنظامی از نظر فکری بدل شده که در مسیر رسمی و از پیشتعیینشده حرکت میکند. جوانی که باید درگیر مباحث فقهی و اصولی باشد، اکنون آموزش میبیند که چگونه از سیاستهای داخلی و خارجی حکومت دفاع کند.
اصطلاح جوانان حوزه در ایران دیگر فقط به طلاب علوم دینی اشاره ندارد، بلکه نسلی را توصیف میکند که با دستورالعمل نظام تربیت میشود، تا زبان او را سخن گوید و اندیشهاش را پاسداری کند.
طلبه جدید کیست؟
گزارشها نشان میدهد که حوزهها بیشتر جوانانی از طبقات پایین را جذب میکنند؛ به آنها خوابگاه، کمکهزینه و دورههای آموزشی میدهند – اما به بهایی سنگین: وفاداری سیاسی. امروز از یک طلبه نه تنها درباره دروسش، بلکه درباره موضعش نسبت به “ولایت فقیه”، اعتراضات، غرب و حتی حجاب سوال میشود.
جوانان حوزه در ایران در دنیایی بسته رشد میکنند؛ دنیایی که آنها را به سمت پذیرش گفتمان بسیجی، نه تحقیق دینی، سوق میدهد. سرانجام، بسیاری از آنان به سخنرانان رسمی، یا مأموران ایدئولوژیک در دانشگاهها و نهادها بدل میشوند.
صدایی دیگر… خاموش شده
همه جوانان حوزه، زبان حکومت نیستند. برخی کوشیدند صدایی متفاوت داشته باشند یا انتقادی مطرح کنند، اما با طرد، فشار معیشتی یا سکوت اجباری مواجه شدند. برخی حوزه را ترک کردند، برخی نیز سکوت را برگزیدند. حوزهای که روزگاری پرورشدهنده اندیشمندان بزرگ بود، امروز هرکه شبیهش نباشد را پس میزند.
حوزه روح خود را میبازد
اگر روند تربیت جوانان حوزه در ایران بهعنوان ابزار تبلیغات سیاسی ادامه یابد، نهاد دینی اعتبار اخلاقی و علمی خود را از دست خواهد داد. دین در نقش ابزار ایدئولوژیک فروکاسته میشود، و طلبه به عنصری در ماشین بسیج فکری بدل میگردد. این باختی دوگانه است؛ برای دانش، و برای جامعه.