فهرست مطالب
در اقدامی که موجی از واکنشها را در محافل فرهنگی و رسانهای برانگیخت، مقامات ایرانی پخش سریال سووشون را پس از پخش تنها یک قسمت از آن در پلتفرم «نماوا» متوقف کردند. این سریال که اقتباسی از رمان مشهور «سووشون» نوشته سیمین دانشور، نویسنده پیشرو ایرانی است، انتظار میرفت اثری متفاوت باشد که تاریخ ایران را از زاویهای زنانه بازخوانی میکند.
رمانی مرجع که به درامی ممنوع تبدیل شد
سریال سووشون روایتگر زندگی «زری»، زنی شیرازی است که در دوران اشغال بریتانیا و ناآرامیهای اجتماعی برای حفظ عزت نفس و استقلال خود میجنگد. نرگس آبیار، کارگردان اثر، با سبک بصری خاص خود، فضای دهه ۱۳۲۰ را زنده کرده و به یکی از تأثیرگذارترین متون ادبیات معاصر فارسی جان تازهای بخشیده است.
در این اثر بازیگرانی شناختهشده چون بهنوش طباطبایی و هوتن شکیبا ایفای نقش کردهاند، اما تنها یک قسمت از آن پخش شد و سپس قوه قضاییه با انتشار بیانیهای به دلیل «فقدان مجوز قانونی»، پخش سریال را متوقف کرد؛ تصمیمی که اگرچه برای برخی غافلگیرکننده نبود، اما بار دیگر بحران تولیدات نمایشی در ایران را برجسته کرد.
فراتر از «فقدان مجوز»
در حالی که پلتفرم «نماوا» اعلام کرده که سریال سووشون مراحل مختلفی از بازبینی و حذف را پشت سر گذاشته و حدود ۲۰ دقیقه از محتوای آن براساس دستورهای نظارتی حذف شده، مسئولان ادعا کردهاند که اختلاف بر سر صحنهای کمتر از یک دقیقه است. این ادعا باعث شده تردیدهایی درباره دلایل واقعی توقیف سریال مطرح شود.
از نگاه برخی ناظران، این «توجیه قانونی» بیش از آنکه مستند باشد، نشانهای از حساسیت حکومت به هر اثر هنری است که به حافظه ملی یا نقش زنان در مقاومت میپردازد، حتی اگر این پرداخت در قالبی ادبی و تاریخی صورت گیرد.
هنر و قدرت: معادلهای نابرابر
این نخستین باری نیست که پخش اثری هنری در ایران متوقف میشود. اما حساسیت نظام نسبت به سریال سووشون ریشه در نگاه تاریخی به خود رمان دارد؛ اثری که همواره به عنوان نمادی از مقاومت زنانه و آگاهی مدنی در ادبیات فارسی شناخته شده است.
توقیف این سریال شاید در ظاهر تصمیمی اداری باشد، اما پرسش بزرگتری را مطرح میکند: در شرایط کنونی، درام ایرانی تا چه اندازه میتواند تاریخ خود را روایت کرده و با مخاطب خود سخن بگوید، بدون آنکه در تنگنای سانسور خفه شود؟
پایانی باز برای روایتی بسته
توقیف سریال سووشون بهمعنای پایان این داستان نیست، بلکه شاید آغازی برای بحثی گستردهتر درباره آزادی بیان هنری و جایگاه زنان در روایت تاریخ ایران باشد. در کشوری که دوربین پیش از بیان کلمات زیر نظر است، هر تلاشی برای پرسیدن سؤالات واقعی، کنشی مقاوم محسوب میشود.