فهرست مطالب
با نزدیک شدن به شب یلدا، بار دیگر موضوع تعطیلی سراسری یکم دی به یکی از پرجستوجوترین عناوین در فضای مجازی و رسانههای داخلی ایران تبدیل شد. انتشار اخبار ضدونقیض درباره تعطیل شدن روز بعد از شب یلدا، نشاندهنده شکاف عمیق میان مطالبات اجتماعی و سازوکار تصمیمگیری رسمی در کشور است؛ شکافی که سالهاست اعتماد عمومی را فرسوده کرده است.
براى اطلاعات بيشتر :
هشدارهاى بارش شدید باران و برف در ایران… امروز ۱۵ دسامبر
ریشههای خبر تعطیلی سراسری یکم دی
شب یلدا برای جامعه ایران صرفاً یک مناسبت سنتی نیست، بلکه فرصتی نادر برای دورهمی خانوادگی در شرایطی است که فشارهای اقتصادی، تورم و ناامنی شغلی زندگی روزمره را فرساینده کردهاند. در همین فضا، مطالبه تعطیلی سراسری یکم دی از سوی شهروندان و برخی رسانهها مطرح شد؛ مطالبهای که بیش از آنکه اقتصادی باشد، ریشه در نیازهای روانی و اجتماعی دارد.
ابهام ساختاری در اعلام تعطیلیها
مسأله تعطیلی سراسری یکم دی بار دیگر ضعف مزمن مدیریت اطلاعرسانی در ایران را برجسته کرد. در حالی که در بسیاری از کشورها تصمیمات مرتبط با تعطیلات رسمی از ماهها قبل اعلام میشود، در ایران حتی تعطیلیهای سراسری نیز تا ساعات پایانی در هالهای از ابهام باقی میمانند.
این وضعیت نهتنها برنامهریزی شهروندان و کسبوکارها را مختل میکند، بلکه نشاندهنده بیتوجهی سیستم تصمیمگیری به تأثیرات اجتماعی چنین موضوعاتی است.
اقتصاد یا جامعه؛ دوگانهای همیشگی
مخالفان تعطیلی سراسری یکم دی آن را مضر برای اقتصاد عنوان کردند، در حالی که تجربه نشان داده است تعطیلات کوتاهمدت تأثیر تعیینکنندهای بر بحران اقتصادی ساختاری ایران ندارد. در مقابل، نادیده گرفتن نیازهای اجتماعی و روانی جامعه، هزینهای پنهان اما عمیقتر بر پیکره کشور تحمیل میکند.
این دوگانهسازی میان «اقتصاد» و «جامعه» سالهاست به ابزاری برای توجیه بیعملی سیاستگذاران تبدیل شده است.
تعطیلی سراسری یکم دی؛ فراتر از یک روز تعطیل
در نهایت، بحث تعطیلی سراسری یکم دی تنها درباره یک روز تعطیل نیست؛ بلکه نمادی از نحوه مواجهه حاکمیت با مطالبات ساده و روزمره مردم است. مطالباتی که اگر بهدرستی مدیریت و پاسخ داده نشوند، به بیاعتمادی بیشتر و شکاف عمیقتر میان جامعه و ساختار قدرت منجر میشوند.
تا زمانی که تصمیمگیریهای عمومی بدون شفافیت، برنامهریزی و درک واقعیتهای اجتماعی انجام شود، چنین موضوعاتی هر سال تکرار خواهند شد؛ با همان ابهام، همان شایعات و همان نارضایتی.