فهرست مطالب
در حافظهی ایرانیان، چهرههایی هستند که فراموش نمیشوند، صداهایی که خاموش نمیگردند، و زمانهای که بازنمیگردد.
و تنها گوگوش است که این سهگانه را در یک زن خلاصه کرده است
او فقط یک خواننده نبود، بلکه زبان تصویر، ریتم اجتماع، و نماد عصری بود که رویای مدرنیته را در سر داشت. اما گوگوش بعد از انقلاب، به روایتی از خاموشی و تبعید تبدیل شد.
کودکی که برای عصر پهلوی آواز خواند
در دهه پنجاه میلادی، دختربچهای به نام فائقه آتشین روی صحنه رفت و با نام “گوگوش” افسانه ساخت.
در دهه هفتاد شمسی، او نماد زن مدرن شد، با ترانههایی چندزبانه، ظاهری غربگرا، و حضور دائمی در رسانههای رسمی.
اما در ادامه، گوگوش بعد از انقلاب به نشانهای از سانسور فرهنگی گسترده تبدیل شد که بر سر زنان هنرمند فرود آمد.
گوگوش بعد از انقلاب: وقتی صدا جرم میشود
از سال ۱۳۵۷ به بعد، گوگوش بدون حکم قضایی رسمی، برای بیش از دو دهه از خواندن منع شد.
گوگوش بعد از انقلاب نه تنها از صحنه بلکه از حق سفر، انتشار و دفاع از خود نیز محروم ماند.
او بدون آنکه کلمهای بگوید، به نشانهای از سکوت اجباری تبدیل شد؛ سکوتی که یک نسل را در خود بلعید.
زنانی که تصویر را پس گرفتند
گوگوش به عنوان نماد زن جسور، نهتنها قربانی خاموشی بلکه هدف سانسور سیستماتیک بود.
گوگوش بعد از انقلاب به خطرناکترین شکل از هنر بدل شد: صدایی که با احساسات مردم سخن میگفت، نه با شعار.
حتی در غیبت فیزیکی، آلبومها و نوارهایش در خانهها دستبهدست میچرخید.
سرکوب همچنان ادامه دارد: بیش از ۳۰۰ هنرمند زیر تیغ سانسور پس از اعتراضات ۱۴۰۱
از پاییز ۱۴۰۱، همزمان با اعتراضات «زن، زندگی، آزادی»، موج تازهای از سرکوب فرهنگی در ایران آغاز شد.
براساس گزارش مشترک Freemuse و Index on Censorship، تا پایان سال ۲۰۲۳:
- بیش از ۳۲۵ هنرمند ایرانی هدف سانسور و سرکوب قرار گرفتند.
- ۱۱۲ موزیسین از اجرا منع یا به دادگاه احضار شدند.
- ۵۷ نفر بازداشت موقت شدند تنها به دلیل حمایت از معترضان.
- بیش از ۸۰ اثر هنری بدون روند قانونی ممنوع شدند.
- و ۴۰٪ از قربانیان زنان هنرمند بودند.
در این زمینه، مسیر گوگوش بعد از انقلاب الهامبخش بسیاری از زنان جوانیست که هنوز با صدا و ترانه در برابر خاموشی مقاومت میکنند.
بازگشت از تبعید: صدایی که از خاکستر برخاست
در سال ۲۰۰۰، گوگوش بعد از انقلاب برای نخستینبار از کشور خارج شد و تور جهانیاش را آغاز کرد.
بازگشت او نه تنها بازگشت هنری، بلکه بازگشت حافظه بود.
هر اجرا، یادآور دوران پیش از سانسور و فریادی بر علیه فراموشی بود.
گوگوش بعد از انقلاب: استعارهای از ایرانی که متولد نشد
آنچه که گوگوش بعد از انقلاب نمایندگی میکند، تنها حس نوستالژی نیست.
او تصویریست از کشوری که میتوانست زنده، آزاد و متکثر باشد.
کشوری که هنر را نه تهدید، بلکه پُلی به سوی زندگی معنادار میدانست.
در فرهنگی که تصویر سانسور شد و صداها بریده شدند، گوگوش بعد از انقلاب تبدیل به آینهای شد برای حافظهای که قدرتها تلاش کردند پاک کنند.
او زنیست که با موسیقی در برابر فراموشی ایستاد، و با عشق در برابر حذف.
و حتی اگر روزی دیگر نخواند، صدایش هنوز همهچیز را میگوید.