فهرست مطالب
استعفای کاظم صدیقی، امام جمعه تهران و رئیس ستاد امر به معروف و نهی از منکر، در ظاهر تصمیمی شخصی بود، اما نشانههایی وجود دارد که میگوید این کنارهگیری ساده نیست. آیا او به خواست خود رفت یا اینکه ساختار قدرت دیگر تمایلی به حفظ چهرهای جنجالی در این جایگاه نداشت؟ این گزارش تحقیقی، به بررسی ابعاد پنهان این استعفا میپردازد.
مسیر استعفا: تصمیم شخصی یا حذف نرم؟
در تاریخ ۱۲ مرداد ۱۴۰۴، رسانههای رسمی اعلام کردند که آیتالله خامنهای با استعفای کاظم صدیقی از اقامه نماز جمعه تهران موافقت کرده است. متن این اعلامیه رسمی، دلایلی مبهم و کلی داشت. اما همزمانی این استعفا با پرونده مالی مربوط به فرزند و عروس صدیقی، باعث شد تا تحلیلگران گمانههایی جدی درباره فشارهای پشتپرده مطرح کنند.
منابعی در مجلس خبرگان رهبری میگویند که خطبههای بیاثر صدیقی و ناتوانیاش در کنترل موج انتقادات اجتماعی، باعث شد تا نهادهای قدرت به این نتیجه برسند که زمان خداحافظی او فرارسیده است.
پرونده خانوادگی: زلزلهای که از خانه آغاز شد
در روزهای منتهی به استعفای کاظم صدیقی، قوه قضائیه اعلام کرد که پروندهای علیه فرزند و عروس وی به اتهامات مالی باز شده و در مرحله بررسی در دادسرا قرار دارد. این مسئله هرچند به صورت مستقیم با خود صدیقی ارتباط حقوقی ندارد، اما پایگاه اجتماعی و مشروعیت دینی او را تضعیف کرد.
در ساختار جمهوری اسلامی، سابقه فساد در خانواده یک روحانی عالیرتبه، میتواند موقعیت او را حتی در صورت بیگناهی مستقیم، بهشدت متزلزل کند.
ستاد امر به معروف بدون صدیقی؛ صندلی خالی و سوالهای پررنگ
طبق قانون حمایت از آمران به معروف، ریاست ستاد امر به معروف باید بر عهده یکی از امامان جمعه موقت تهران باشد. اکنون و با استعفای کاظم صدیقی، آینده این نهاد با ابهام همراه شده است. آیا قرار است فردی با سیاستی متفاوت وارد شود؟ یا اینکه ساختار فعلی با چهرهای تازه اما همان کارکرد، به فعالیت خود ادامه میدهد؟
منابع نزدیک به حوزۀ قم میگویند احتمال دارد برای کاهش فشارهای اجتماعی، فردی با لحن ملایمتر جایگزین شود. اما کارشناسان معتقدند بدون اصلاح ساختاری، این تغییر فقط چهرهسازی دوباره است.
استعفا یا قربانیسازی کنترلشده؟
بسیاری از فعالان مدنی و سیاسی خارج از ایران، استعفای کاظم صدیقی را نه یک کنارهگیری داوطلبانه بلکه قربانیسازی هوشمندانه برای حفظ ساختار قدرت میدانند. استعفا در جمهوری اسلامی گاه ابزار کنترل بحران است؛ حذف یک چهره برای فرونشاندن خشم افکار عمومی.
درست مانند سالهای گذشته، که نظام تلاش کرد با تغییر در ظاهر ساختارها، ماهیت سرکوبگر نهادهای خود را پنهان کند، این بار هم ممکن است استعفای صدیقی بخشی از همین تاکتیک باشد.
مردی که کنار رفت، اما داستانش هنوز تمام نشده
کاظم صدیقی، خطیب جمعهای که بیش از ۱۵ سال در تریبون نماز جمعه تهران حضور داشت، با اظهارات جنجالیاش بارها به سوژه رسانهها و کاربران تبدیل شد؛ از زلزلههایی که به زنان بیحجاب نسبت میداد تا نگاه امنیتیاش به نقد و آزادی بیان.
اکنون و با استعفای کاظم صدیقی، شاید جایگاه او از نظر رسمی پایان یافته باشد، اما ردپای گفتمان او، همچنان در سیستم باقیست.
- استعفای کاظم صدیقی تنها یک کنارهگیری ساده نبود، بلکه محصول تقاطع فشار افکار عمومی، رسواییهای خانوادگی و تحلیل رفتن کارکرد تریبون رسمی بود.
- او قربانی گفتمانی شد که خود از حامیانش بود.
- ساختار، چهره را عوض میکند، اما آیا ذات را نیز تغییر خواهد داد؟