فهرست مطالب
در شرایطی که استاندار خوزستان نسبت به بحران سلامت مواد غذایی در ایران هشدار میدهد، این پرسش جدی مطرح است: اگر مقام رسمی دولت از درون سیستم چنین هشدار میدهد، پس عامل این وضعیت چه نهادی است؟ آیا نظامی که شعار عدالت و سلامت میدهد، خود منشأ آلودگی و فاجعه نیست؟
اعترافی از دل حکومت
سید محمدرضا موالیزاده، استاندار خوزستان، در سخنانی کمسابقه گفت که در بسیاری از مزارع استان از فاضلاب شهری برای آبیاری استفاده میشود و میزان باقیماندهی سموم در محصولات کشاورزی از حد مجاز جهانی عبور کرده است.
بر اساس آمار رسمی وزارت جهاد کشاورزی در سال ۱۴۰۳، بیش از ۴۲ درصد محصولات کشاورزی جنوب ایران دارای آثار سموم بالاتر از حد مجاز بودهاند.
اگر چنین ارقام تکاندهندهای درست است، پس چرا هیچ نهادی پاسخگو نیست؟
زهر در سفره مردم
تحقیقات مرکز بهداشت ایران نشان میدهد که حدود ۶۵ درصد سبزیجات و صیفیجات عرضهشده در بازارهای تهران حاوی سموم کلره و فسفره هستند که منشأ آنها کودهای قاچاق و غیراستاندارد است.
این یعنی بخش بزرگی از مردم روزانه میزبان سم در سفرههای خود هستند.
بحران سلامت مواد غذایی در ایران دیگر هشدار نیست، بلکه واقعیتی تلخ است.
صادرات شرمآور
در سال ۱۴۰۳، بر اساس گزارش گمرک جمهوری اسلامی، ۳۲ محموله صادراتی کشاورزی ایران از کشورهای اروپایی و آسیایی بازگردانده شد.
علت؟ آلودگی شدید به سموم و فلزات سنگین.
وقتی کشاورز ایرانی با سم کار میکند و دولت تنها تماشاگر است، نتیجه چیزی جز سقوط سلامت مواد غذایی در ایران نخواهد بود.
صنعت نان و ماهی آلوده
گزارش سازمان استاندارد نشان میدهد که در سال گذشته بیش از ۲۸ کارخانه نان صنعتی به دلیل استفاده از خمیر کپکزده تعطیل شدند.
در خوزستان، کارشناسان محیطزیست تأیید کردند که بیش از ۴۰ درصد آبهای ماهیپروری آلوده به فلز جیوه و نیترات هستند.
سؤال اینجاست: اگر استاندار هشدار میدهد، پس وزارت بهداشت کجاست؟
وقتی هشدار جای اقدام را میگیرد
هر بار که فاجعهای رخ میدهد، مسئولان هشدار میدهند، جلسه برگزار میکنند و بعد فراموش میشود.
در دو سال گذشته، بیش از ۱۲ گزارش رسمی دربارهی آلودگی مواد غذایی منتشر شده اما هیچ اقدام عملی صورت نگرفته است.
به این ترتیب، هشدارهای مقامات دربارهی سلامت مواد غذایی در ایران تنها نقش پوششی دارند تا مسئولان بالادستی از پاسخگویی فرار کنند.
از درمان به پیشگیری؟ یا از مردم به بیتفاوتی؟
استاندار گفته باید سیاست از درمان به پیشگیری تغییر کند. اما چگونه؟
زمانی که شبکه توزیع سموم در دست شرکتهای وابسته به نهادهای نظامی است، و واردات کودهای شیمیایی بدون نظارت انجام میشود، پیشگیری شعاری توخالی است.
فساد ساختاری بهجایی رسیده که حتی مفهوم “پیشگیری” نیز قربانی سیاستهای رانتمحور شده است.
این یعنی سقوط واقعی سلامت مواد غذایی در ایران.
وقتی مقامات رسمی به زبان خود اعتراف میکنند که سلامت مواد غذایی در ایران در خطر است، یعنی بحران از کنترل خارج شده.
اگر استاندار خوزستان هشدار میدهد، پس مردم باید بپرسند:
اگر او نگران است، پس مسئول این همه آلودگی، سم، و فاجعه غذایی چه کسی است؟