فهرست مطالب
در سرزمینی که هر حقیقتی را پنهان میکند، ناپدید شدن قهری در ایران دیگر فقط یک تخلف حقوق بشری نیست؛ بلکه به سیاستی سیستماتیک و ابزاری برای ایجاد ترس در جامعه تبدیل شده است.
در پنج سال اخیر، نرخ ناپدید شدن قهری در ایران به شکل چشمگیری افزایش یافته است؛ بهویژه همزمان با گسترش اعتراضات مردمی، فعالیتهای حقوق بشری در فضای مجازی و جنبش زنان پس از قتل مهسا امینی در سال ۲۰۲۲.
اما پرسش اساسی این است: وقتی خود حکومت عامل جرم است، چه کسی باید پاسخگو باشد؟
آمارهای پنهان و سکوت رسمی
دادههای موجود دربارهی ناپدید شدن قهری در ایران بسیار محدود است، چراکه نهادهای حکومتی عمداً آن را مخفی میکنند.
با این حال، گزارشهای سازمانهای بینالمللی مانند عفو بینالملل، دیدبان حقوق بشر و مرکز حقوق بشر ایران نشان میدهد که در فاصله سالهای ۲۰۱۹ تا ۲۰۲۵ بیش از ۳۰۰۰ مورد ناپدید شدن قهری ثبت یا بهطور غیرمستقیم گزارش شده است.
قربانیان این پدیده از اقشار مختلف جامعه هستند:
- فعالان سیاسی
- روزنامهنگاران مستقل
- دانشجویان
- و حتی روحانیون منتقد
در مقابل، وزارت کشور و قوه قضاییه ایران هیچیک از این موارد را تأیید نمیکنند و همه را «پروندههای امنیتی» مینامند؛ عبارتی که معمولاً برای دفن حقیقت در پروندههای محرمانه بهکار میرود.
سازوکار ربایش و پنهانسازی
بررسی الگوی ناپدید شدن قهری در ایران نشان میدهد که این روند کاملاً سازمانیافته است:
- دستگیری بدون حکم قضایی
در بیشتر موارد، فرد از خانه یا خیابان بدون هیچ مجوزی ربوده میشود. - مرحله دوم: انکار
خانواده به کلانتریها و دادگاهها مراجعه میکند و هیچکس اطلاعی از او ندارد. - مرحله سوم: تهدید
به خانواده هشدار داده میشود که با رسانهها صحبت نکنند یا در شبکههای اجتماعی خبر را منتشر نکنند. - و در پایان: سکوت ابدی
گاهی فرد پس از ماهها در دادگاهی بسته و با اتهامات ساختگی ظاهر میشود، و گاهی دیگر هرگز برنمیگردد.
تکرار این مراحل نشان میدهد که ناپدید شدن قهری در ایران نه خطای فردی، بلکه سیاستی حکومتی است که با منطق رعب و وحشت اداره میشود.
خانوادههایی در انتظار و عدالت گمشده
پشت هر مورد از ناپدید شدن قهری در ایران، مادری وجود دارد که هر شب چراغ خانه را خاموش میکند و به در خیره میماند.
خانوادهها از رنج جستوجو در بیمارستانها، زندانها و سردخانهها سخن میگویند، بیآنکه پاسخی بگیرند.
زهرا ک.، مادر جوانی از اهواز، میگوید:
«پسرم برای تظاهرات بیرون رفت و دیگر برنگشت. هرجا رفتم گفتند نمیشناسیمش. ولی همسایهها دیدند که نیروهای امنیتی او را گرفتند. دو سال گذشته و هنوز نمیدانم زنده است یا نه.»
این روایتها در کردستان، سیستانوبلوچستان و تهران تکرار میشود. با وجود مستندسازی توسط نهادهایی چون WNCRI، تاکنون حتی یک پروندهی قضایی رسمی باز نشده است.
چرا حکومت بر ناپدید شدن قهری پافشاری میکند؟
تحلیل رفتار رژیم نشان میدهد که ناپدید شدن قهری در ایران سه هدف اصلی را دنبال میکند:
- شکستن اراده مردم:
وقتی فعالان ناپدید میشوند، دیگران از ترس سکوت میکنند. - پنهانسازی شواهد:
برخی از ناپدیدشدگان در بازداشتگاهها شکنجه یا کشته میشوند و مخفیکردن آنان مانع از افشای جرم میشود. - دستکاری افکار عمومی:
انکار رسمی به حکومت اجازه میدهد روایات جعلی دربارهی «دستهای بیگانه» یا «توطئهها» بسازد.
به این ترتیب، ناپدید شدن قهری در ایران به ابزاری برای اداره جامعه با ترس تبدیل شده است، نه با قانون.
نشانههای خطرناک برای آینده
آنچه امروز رخ میدهد، تفاوت چندانی با دهه ۱۳۶۰ ندارد؛ زمانی که هزاران مخالف در گورهای جمعی دفن شدند.
اما تفاوت اینبار آن است که مردم با گوشیهای خود حقیقت را ثبت میکنند، حتی اگر حکومت اینترنت را قطع کند.
نهادهای بینالمللی اکنون ناپدید شدن قهری در ایران را بخشی از «جنایت علیه بشریت» میدانند، در حالی که حکومت همچنان همه اتهامات را رد میکند.
تا زمانی که عدالت برقرار نشود، سکوت تبدیل به جنایتی دوم میشود؛ جنایتی که حافظ جنایت اول است.

در نهایت، رنج مادری که فرزندش را از دست داده، با هیچ آماری قابل اندازهگیری نیست.
ناپدید شدن قهری در ایران فقط جنایتی سیاسی نیست، بلکه تلاشی برای پاک کردن حافظه جمعی و بازنویسی واقعیت به نفع بقاست.
اما تا زمانی که قلمی مینویسد و صدایی شهادت میدهد، این تاریکی محکوم به افشا شدن است.
نامهای ناپدیدشده، چراغهایی هستند که خاموش نمیشوند، حتی اگر حکومت بخواهد شب را جاودانه کند.