فهرست مطالب
نام کلثوم اکبری این روزها در صدر خبرهای ایران قرار گرفته است. او زنی از مازندران است که به قتل سریالی همسرانش متهم شده و دومین جلسه دادگاهش توجه رسانهها و افکار عمومی را برانگیخته است. اما این پرونده فراتر از یک جنایت خانوادگی ساده است و ضعفهای جدی در ساختار اجتماعی و قضایی ایران را نشان میدهد.
کلثوم اکبری و ریشههای بحران
پرونده کلثوم اکبری به خوبی نمایانگر شرایطی است که زنان در ایران با آن مواجه هستند: خشونت خانگی، فقر اقتصادی و نبود حمایتهای اجتماعی. بسیاری معتقدند اگر چنین سازوکارهایی وجود داشت، شاید زندگی کلثوم اکبری و قربانیانش به تراژدی ختم نمیشد.
روایت حکومتی در برابر روایت مردم
رسانههای حکومتی تلاش دارند کلثوم اکبری را صرفاً بهعنوان یک «قاتل سریالی» معرفی کنند. اما فعالان اجتماعی تأکید دارند که این پرونده نمادی از فروپاشی اجتماعی و بحران روانی در جامعه ایران است. دادگاه کلثوم اکبری بیشتر به نمایش قدرت شبیه است تا جستجوی حقیقت.
پیامدهای اجتماعی و سیاسی
محاکمه کلثوم اکبری تنها یک دادگاه جنایی نیست. این محاکمه نشان میدهد که در ایران حتی جنایات فردی نیز به سندی علیه ساختار قدرت تبدیل میشوند. سکوت در برابر خشونتهای ریشهای و نبود عدالت واقعی، شرایطی را ایجاد کرده که پروندههایی مانند کلثوم اکبری تنها نوک کوه یخ باشند.
پرونده کلثوم اکبری بیش از آنکه یک ماجرای جنایی باشد، هشداری درباره آینده جامعه ایران است. تا زمانی که عدالت ابزاری سیاسی باقی بماند و حمایتهای اجتماعی از زنان و خانوادهها وجود نداشته باشد، تکرار چنین تراژدیهایی اجتنابناپذیر خواهد بود.