فهرست مطالب
در ساعات اولیه روز ۲۳ خرداد ۱۴۰۴، ایران شاهد یکی از پرهزینهترین و مرگبارترین حملات هوایی اسرائیل بود؛ حملاتی که نهتنها زیرساختهای نظامی و هستهای جمهوری اسلامی را هدف گرفت، بلکه موجب کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل شد. در این عملیات، چهرههای کلیدی از ساختار فرماندهی نظامی ایران و همچنین شماری از دانشمندان هستهای کشته شدند؛ چهرههایی که تا دیروز، سیاستها و استراتژیهای دفاعی و تهاجمی جمهوری اسلامی را رقم میزدند.
محمدحسین باقری
در صدر کشتهشدگان، کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل با نام محمدحسین باقری گره خورده است؛ کسی که ریاست ستاد کل نیروهای مسلح را بر عهده داشت. باقری از سرداران اطلاعاتی دوران جنگ ایران و عراق بود و نقش کلیدی در تدوین راهبردهای امنیتی ایران ایفا میکرد. حتی در ماههای اخیر، مأموریت گفتوگو با عربستان سعودی نیز به او سپرده شده بود. مرگ او، شکافی عمیق در ساختار اطلاعاتی و نظامی جمهوری اسلامی ایجاد میکند.
حسین سلامی: پایان فرماندهای پرحاشیه
دیگر چهرهای که کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل را به موضوعی داغ بدل کرد، حسین سلامی است. فرمانده کل سپاه پاسداران که سخنرانیهایش اغلب حاوی تهدیدات مستقیم علیه اسرائیل بود. از ماجرای دستگاه کرونایاب «مستعان ۱۱۰» تا مواضع تند در قبال اعتراضات داخلی، سلامی به چهرهای خبرساز بدل شده بود. با مرگ او، سپاه یکی از تندروترین فرماندهانش را از دست داد.
فقدان مغز موشکی ایران: امیرعلی حاجیزاده
حاجیزاده، فرمانده نیروی هوافضای سپاه، با سابقه ۱۶ ساله در توسعه موشکهای بالستیک و پهپادهای تهاجمی، از دیگر کشتهشدگان اصلی این حمله بود. کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل در مورد او، بیش از آنکه نظامی باشد، پیامدهای راهبردی در حوزه بازدارندگی موشکی دارد. او چهرهای کلیدی در شلیک موشک به هواپیمای اوکراینی نیز بود و همان زمان گفته بود: “برای خودم آرزوی مرگ کردم”.
دانشمند هستهای در میان کشتهها: فریدون عباسی
در میان نامهای کشتهشدگان، فریدون عباسی، مهندس هستهای و نماینده سابق مجلس نیز به چشم میخورد. او یکی از چهرههای کلیدی پروژههای حساس هستهای بود که یکبار نیز از سوءقصد جان سالم به در برد. کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل زمانی اهمیت مضاعف مییابد که عباسی در سخنرانیای گفته بود: “ما ۲۰ سال پیش توانایی ساخت بمب اتم را داشتیم”. اکنون با مرگ او، بخشی از دانش فنی غیرقابل جایگزین جمهوری اسلامی از دست رفته است.
سکوت رسمی و تأییدهای غیرمستقیم
با وجود ادعای اسرائیل مبنی بر کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل، جمهوری اسلامی تنها مرگ نیمی از آنها را تأیید کرده است. این سکوت، میتواند ناشی از چند عامل باشد؛ از جمله مدیریت بحران روانی در داخل کشور، ترس از فروپاشی روحیه در بدنه نیروهای نظامی، یا انتظار برای بازسازی چهرههایی که دیگر وجود ندارند.
پیامدهای راهبردی حمله
واقعیت این است که کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل نهتنها تلفات انسانی سنگینی بر جمهوری اسلامی وارد کرد، بلکه اعتبار دفاعی و امنیتی کشور را زیر سؤال برد. زمانی که سه فرمانده کلیدی در ردههای بالا در یک شب از بین میروند، نشان میدهد که یا نفوذ اطلاعاتی بسیار عمیق بوده یا سامانههای دفاعی کشور دچار فروپاشی عملیاتی شدهاند.
کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل
در تاریخ ايران ، هیچ حملهای تا این حد هدفمند و تعیینکننده نبوده است. کشته شدن فرماندهان سپاه در حمله اسرائیل، نهتنها پایان یک دوره است، بلکه آغاز دوران جدیدی از بیثباتی در ساختار نظامی ایران خواهد بود. اسرائیل توانست در یک شب، بخشی از مرکز فرماندهی جمهوری اسلامی را نابود کند؛ و این مسئله، بیش از همه، پیام روشنی به متحدان و دشمنان تهران مخابره میکند.