فهرست مطالب
گرانی دیگر در ایران یک رویداد نیست؛ بلکه سبکی از زندگی است. با هر روزی که از سال ۲۰۲۵ میگذرد، بحران کاهش قدرت خرید در ایران در سال ۲۰۲۵ عمیقتر میشود و شکنندگی اقتصاد ملی را آشکارتر میسازد؛ در حالیکه نظام حاکم از واقعیت زندگی مردم جدا شده و شهروندان در برابر بازار، با جیبهای خالی و امیدی خاموش ایستادهاند.
اقتصاد ایران؛ میان تورم و انکار
آمارهای رسمی از تورمی نزدیک به ۴۵ درصد سخن میگویند، اما واقعیت فراتر از هر عددی است. قیمتها هر هفته بالا میروند و کالاهای اساسی از سفرهی میلیونها ایرانی ناپدید شدهاند. با این حال، دولت همچنان بحران را انکار میکند و با شعارهای همیشگی چون «اقتصاد مقاومتی» و «تکیه بر توان داخلی» واقعیت را پنهان میسازد.
اما حقیقت این است که کاهش قدرت خرید در ایران در سال ۲۰۲۵ فقط نتیجهی تحریمها نیست؛ بلکه حاصل شبکهای از فساد سازمانیافته است، جایی که ثروت کشور در پروژههای ایدئولوژیک خارج از مرزها صرف میشود، در حالی که ایرانیان در داخل با سفرههای خالی دستوپنجه نرم میکنند.
شهروند ایرانی؛ میان حقوق فرسوده و کالاهای نایاب
حقوق در ایران معنای خود را از دست داده است. کارمند دولت یا کارگر ساده، دیگر نمیتواند هزینههای هفتهی اول ماه را تأمین کند. اجارهها دو برابر شدهاند، مواد غذایی به قیمتی نجومی رسیدهاند و حتی دارو – آخرین نشانهی امنیت اجتماعی – به کالایی لوکس بدل شده است.
در چنین شرایطی، کاهش قدرت خرید در ایران در سال ۲۰۲۵ دیگر یک عنوان اقتصادی نیست؛ بلکه بحرانی انسانی و مسئلهای حیثیتی است. مردمی که روزی برای آیندهی فرزندانشان برنامهریزی میکردند، امروز تنها برای بقا تلاش میکنند.
طبقهی متوسط؛ در آستانهی انقراض
طبقهی متوسط، که زمانی ستون فقرات جامعهی ایران بود، اکنون در حال نابودی است. بر اساس گزارشهای مستقل، بیش از ۶۰ درصد ایرانیان زیر خط فقر زندگی میکنند.
کاهش قدرت خرید در ایران در سال ۲۰۲۵ باعث شده طبقهی متوسط به خاطرهای دور تبدیل شود و ثبات اجتماعی به رویایی دستنیافتنی بدل گردد.
در چنین فضایی، موج مهاجرت در میان جوانان شدت گرفته است. آنها دیگر به دنبال رفاه نیستند، بلکه به دنبال کرامت حداقلی برای زندگیاند. خروج نخبگان از کشور، نشانهی فرار از اقتصادی است که با فساد و تحریم مسموم شده است.
فساد؛ نقطهی اشتراک همهی بحرانها
در پسِ هر مرحله از کاهش قدرت خرید در ایران در سال ۲۰۲۵، رد پای فساد آشکار است. شرکتهای وابسته به سپاه پاسداران بازار کالاهای اساسی را در انحصار خود دارند و سفتهبازی ارزی از درون نهادهایی صورت میگیرد که باید ناظر باشند.
در حالی که دولت از کنترل قیمتها ناتوان است، پروژههای نظامی و تبلیغاتی همچنان با بودجههای کلان ادامه دارند. مردم بهای این سیاستها را از سلامت، تغذیه و آیندهشان میپردازند، در حالی که حاکمیت از «پیروزیهای اقتصادی» سخن میگوید.
کاهش قدرت خرید در ایران در سال ۲۰۲۵ صرفاً یک بحران مالی نیست، بلکه نشانهای از فروپاشی اعتماد میان مردم و حکومت است. شهروندان دیگر به آمارهای رسمی و وعدههای «رونق اقتصادی» باور ندارند.
در خیابانها، گرانی صدایی بلندتر از دولت دارد.
اگر نظام همچنان واقعیت را انکار کند، آینده نه تنها با رکود اقتصادی، بلکه با فروپاشی اجتماعی همراه خواهد بود؛ فروپاشیای که از سفرهها آغاز میشود و در ذهن و وجدان مردم پایان مییابد.