فهرست مطالب
در قلب پایتخت ایران، جایی که برجهای بتنی با محلههای حاشیهنشین درهمآمیختهاند، کارگران در ایران واقعیتی تلخ را تجربه میکنند که روزبهروز بدتر میشود. این افراد که قرار است ستون فقرات اقتصاد باشند، خود را در میان دستمزدهای پایین و هزینههای رو به افزایش زندگی گرفتار میبینند، در حالی که سیستمی به رنجهایشان بیتوجه است
کارگران در ایران: مبارزهای روزانه برای بقا
کارگران در ایران با چالشهای بزرگی برای تأمین نیازهای اولیه زندگی روبهرو هستند. به عنوان مثال، در تهران، تخمین زده میشود که 60 تا 70 درصد کارگران خانهای از خود ندارند و مجبورند در خانههای اجارهای با قیمتهای گزاف زندگی کنند که با درآمد محدودشان همخوانی ندارد. یکی از کارگران میگوید: «ما چیز زیادی نمیخواهیم، فقط سقفی که ما را پناه دهد.»
شکاف فزاینده بین دستمزد و هزینههای زندگی
آمارها نشان میدهد که حداقل دستمزد در ایران حدود 12 میلیون تومان در ماه است، در حالی که هزینه سبد معیشت برای یک خانواده چهار نفره به 26.5 میلیون تومان میرسد، که شکافی حدود 14.5 میلیون تومانی ایجاد میکند. این کسری، تأمین نیازهای اولیه خانوادهها را برای کارگران دشوار کرده و نوعی عدم تعادل به وجود آورده است.
کارگران در ایران
با وجود وعدههای دولت برای بهبود شرایط کارگران، واقعیت چیز دیگری را نشان میدهد. دستمزد کارگران در دهه گذشته بیش از 400 درصد کاهش یافته است، که این امر قدرت خرید آنها را فرسوده و آنها را به آستانه فقر کشانده است.
مسکن: رویایی دستنیافتنی
هزینههای مسکن بار سنگینی بر دوش کارگران ایرانی است، به طوری که خانوادههای کارگری حدود 70 درصد درآمد خود را صرف اجاره میکنند. این واقعیت، داشتن خانه را برای بسیاری از کارگران به رویایی دور از دسترس تبدیل کرده و رنجهای روزمره آنها را تشدید میکند.
بین حاشیهنشینی و بیتوجهی
کارگران در ایران از حاشیهنشینی مداوم رنج میبرند، جایی که خواستههایشان نادیده گرفته میشود و حقوقشان در سیستمی که فاقد شفافیت و پاسخگویی است، پایمال میشود. این حاشیهنشینی، رنجهای آنها را تشدید کرده و شکاف اعتماد بین آنها و دولت را عمیقتر میکند.
در این شرایط سخت، کارگران ایرانی با آیندهای مبهم روبهرو هستند، جایی که فرصتهای بهبود شرایطشان روزبهروز کمتر میشود و ناامیدی در میان آنها افزایش مییابد. ادامه بیتوجهی به رنجهایشان ممکن است به پیامدهای اجتماعی و اقتصادی خطرناکی منجر شود، که نیازمند اقدامی فوری برای رفع این بحران است.

در پایان، کارگران در ایران ستون اصلی اقتصاد ملی هستند، اما بیتوجهی به رنجهایشان این ستون را در معرض فروپاشی قرار داده است. بهبود شرایط آنها نیازمند اراده سیاسی واقعی و اصلاحات اساسی است که زندگی آبرومند و آیندهای بهتر را برایشان تضمین کند.