فهرست مطالب
خبر افتتاح ۶۰ کتابخانه در استان لرستان، بحث پیرامون سیاست کتابخانههای عمومی در ایران و جدیت آن در ترویج فرهنگ و خدمت به جامعه را دوباره داغ کرده است. در حالی که نهادهای رسمی از این تلاشهای «گسترش» لاف میزنند، واقعیت، سوالات دشواری را در مورد بودجه، توزیع عادلانه و مدیریت پروژههای متوقف شده مطرح میکند. از دیدگاه انتقادی، سیاست کتابخانههای عمومی در ایران بیشتر شبیه یک نمای فرهنگی سطحی است که برای تبلیغات سیاسی استفاده میشود تا یک پروژه واقعی مبتنی بر دانش.
بخوانيد:
آخرین تحولات در آتشسوزی جنگل آلیت: چه اتفاقی افتاده است؟
یک نقص ساختاری در سیاست کتابخانههای عمومی ایران
آمار رسمی تایید میکند که ۶۰ کتابخانه برای جمعیت لرستان کافی نیست، اما مشکل نه تنها در تعداد، بلکه در روش توزیع نیز نهفته است.
مناطق روستایی با وجود بیشترین نیاز، از کمبود کتابخانه رنج میبرند. این امر یک نقص اساسی در سیاست کتابخانههای عمومی ایران را آشکار میکند که بر مراکز شهری تمرکز دارد و روستاها و محلههای فقیرنشین را نادیده میگیرد و گسترش را ناعادلانه و ناکارآمد میکند.
چرا سیاست کتابخانههای عمومی ایران پایدار نیست؟
اداره کتابخانهها به «نیم درصد از درآمد شهرداری» متکی است که منبع مالی محدود و ناپایداری است. این واقعیت نشان میدهد که سیاست کتابخانههای عمومی در ایران فاقد ساختار مالی پایدار است و این امر تداوم پروژهها را تهدید میکند و به طور بالقوه منجر به کتابخانههایی با زیباییشناسی مطلوب اما با تجهیزات ضعیف و عاری از کتابهای مدرن و برنامههای آموزشی میشود.
تمرکز بر فرم به جای محتوا: بحرانی مزمن در سیاست کتابخانههای عمومی ایران
هدف برنامههای رسمی تبدیل کتابخانهها به «مراکز فرهنگی و اجتماعی» است، اما اجرای آنها اغلب صرفاً ظاهری است: اتاقهای مجهز، مبلمان مدرن و گوشههایی برای کودکان، اما بدون هیچ برنامه آموزشی واقعی.
این نشان دهنده یک الگوی تکرارشونده در سیاست کتابخانههای عمومی ایران است: اولویت دادن به ظاهر بر محتوا، ایجاد پروژههایی که جذاب هستند اما هیچ تأثیر فرهنگی ندارند.
پروژههای متوقف شده و ضایعات عظیم: پیامد طبیعی سیاست ضعیف کتابخانههای عمومی ایران
به گفته مقامات، تقریباً 300 پروژه کتابخانهای ناتمام در سراسر کشور وجود دارد.
این تعداد به تنهایی میزان شکستهای اداری در سیاست کتابخانههای عمومی ایران را نشان میدهد.
پروژههای اعلامشده قبل از برنامهریزی، بودجه ناکافی، سازههای نیمهساخته و هیچکس پاسخگو نیست.
عدم شفافیت
مقامات هیچ داده روشنی در مورد شاخصهای عملکرد ارائه نمیدهند:
- تعداد بازدیدکنندگان کتابخانه
- میزان امانت
- تعداد کتابهای جدید
- برنامهها و شرکای فرهنگی
عدم وجود این دادهها به معنای عدم شفافیت و در نتیجه عدم پاسخگویی است – که بحران سیاست کتابخانههای عمومی در ایران را عمیقتر میکند و آن را به پروژهای بدون نظارت یا نتایج ملموس تبدیل میکند.
تاسیس ۶۰ کتابخانه در لرستان ممکن است روی کاغذ یک دستاورد به نظر برسد، اما وقتی در چارچوب سیاست کتابخانههای عمومی در ایران قرار میگیرد، مشخص میشود که بخشی از یک رویکرد سطحی است که واقعاً به ترویج دانش نمیپردازد، بلکه بیشتر به ثبت «دستاوردهای رسانهای» ساختگی با هدف تضعیف جوانان میپردازد.
برای اینکه کتابخانهها به یک پروژه واقعاً فرهنگی تبدیل شوند، ایران به موارد زیر نیاز دارد:
- بودجه پایدار و مستقل
- توزیع عادلانه کتابخانهها
- تکمیل پروژههای متوقف شده
- شاخصهای عملکرد شفاف
- مدیریت شفاف و مبتنی بر جامعه
بدون این موارد، سیاست کتابخانههای عمومی ایران نمونه دیگری از سیاستهایی خواهد بود که تصویر را بر فرهنگ اولویت میدهند.