فهرست مطالب
در حالیکه حکومت ایران تلاش دارد تصویری از ثبات و امید نشان دهد، آمارهای تازه حقیقتی تلخ را برملا میسازند: نسبت مهاجرت قانونی از ایران در حال افزایش بیسابقهای است؛ نشانهای از بحران اعتماد عمیق میان مردم و حاکمیت.
ایرانیها دیگر از راههای غیرقانونی فرار نمیکنند؛ آنان با ویزا، پذیرش تحصیلی یا اقامت کاری کشور را ترک میکنند تا از فشار اقتصادی و سیاسی رهایی یابند.
از ۱.۴٪ تا ۲.۳٪؛ منحنیای رو به بالا
بر اساس دادههای بینالمللی، نسبت مهاجرت قانونی از ایران در سال ۲۰۱۹ به حدود ۲.۲۹٪ از کل جمعیت رسیده، در حالیکه این رقم در سال ۱۹۹۰ تنها ۱.۴۵٪ بود.
این آمار به معنای خروج صدها هزار ایرانی است که آینده خود را در اروپا، کانادا و آمریکا جستوجو میکنند. همچنین شمار ایرانیانی که بهصورت قانونی ویزای مهاجرت دریافت کردهاند از ۴۸ هزار نفر در سال ۲۰۲۰ به بیش از ۱۱۵ هزار نفر در سال ۲۰۲۱ افزایش یافته؛ یعنی رشد ۱۴۱ درصدی تنها در یک سال.
چرا ایرانیها کشور را ترک میکنند؟
دلایل افزایش نسبت مهاجرت قانونی از ایران متعدد است: بحران اقتصادی، تورم افسارگسیخته، بیکاری، فساد سیستماتیک، و محدودیتهای اجتماعی و سیاسی.
جوانان تحصیلکرده کشور معتقدند که در داخل ایران هیچ فضایی برای رشد و آزادی وجود ندارد.
بر اساس آمار، حدود ۳۷٪ از مدالآوران علمی ایران امروز در خارج از کشور زندگی میکنند؛ این رقم بهروشنی از عمق فرار مغزها حکایت دارد.
مهاجرت قانونی، نه پناهندگی بلکه جستوجوی کرامت
بر خلاف تبلیغات رسمی، نسبت مهاجرت قانونی از ایران تنها به پناهجویان یا مخالفان سیاسی محدود نیست.
این گروه شامل دانشجویان، سرمایهگذاران، متخصصان و افرادی است که به دنبال اقامت یا فرصت کاری در خارج از کشور هستند.
اما همهی آنان در یک نقطه مشترکند: فرار از واقعیتی خفهکننده که در آن هیچ امنیت و امیدی برای آینده باقی نمانده است.
فرار مغزها؛ خسارت خاموش ملی
افزایش نسبت مهاجرت قانونی از ایران به معنای از دست رفتن هزاران پزشک، مهندس و استاد دانشگاه در هر سال است.
بسیاری از این افراد دیگر هرگز به کشور بازنمیگردند و دانش و سرمایهی خود را در کشورهای توسعهیافته به کار میگیرند.
برآوردها نشان میدهد که میزان سرمایهای که همراه با مهاجران از کشور خارج میشود، بیش از ۱۰ میلیارد دلار در سال است؛ بیشتر آن به کانادا و اروپا منتقل میشود.
چه کسی بهای آن را میپردازد؟
در ظاهر، حاکمیت مسئول اصلی افزایش نسبت مهاجرت قانونی از ایران است؛ اما زیان واقعی را جامعه میپردازد.
ایران در حال تبدیلشدن به جامعهای سالخورده است که نیروی کار و پویایی خود را از دست میدهد.
وقتی جوانان میروند، نوآوری میمیرد، امید کمرنگ میشود، و کشور به صادرکنندهی انسان تبدیل میگردد نه تولیدکنندهی آینده.
بعد انسانی پشت آمار
پشت هر عدد در نسبت مهاجرت قانونی از ایران یک داستان انسانی پنهان است:
جوانی که خانهاش را فروخت تا به کانادا برود، پزشکی که برای ادامه تحصیل به آلمان رفت، و مهندسی که پس از اخراج از کار، به نروژ مهاجرت کرد.
رسانههای رسمی این روایتها را پنهان میکنند، اما واقعیت روشن است: ایرانیان به حکومتی که آنان را در بند نگه میدارد، دیگر اعتماد ندارند.