فهرست مطالب
در روزهای اخیر، خبر نابودی موشکهای آمریکا در ایران تیتر اصلی رسانههای وابسته به حکومت شد. خبرگزاری مهر ادعا کرد که نیم میلیارد دلار از سامانه موشکی پیشرفته آمریکا موسوم به “THAAD” در جریان حمله اخیر به ایران نابود شده است. این رقم بزرگ بحثهای زیادی را برانگیخت، نه تنها به خاطر حجم مالی آن، بلکه به این دلیل که نشان میدهد نظام چگونه در روایتهای رسانهای خود دست به اغراق در پیروزیهای نظامی میزند و در مقابل، بحرانهای داخلی را نادیده میگیرد.
اعداد بین حقیقت و اغراق
به گفته روایت رسمی، خسارت آمریکا نزدیک به ۵۰۰ میلیون دلار به دلیل نابودی موشکهای آمریکا در ایران بوده است. اما نکته مشکوک اینجاست که چنین اخباری اغلب بر اساس برآوردهایی بدون مدارک میدانی منتشر میشود. نظام جمهوری اسلامی همیشه تلاش دارد از این دست روایتها برای تقویت تصویر “قدرت” در برابر واشنگتن استفاده کند، در حالی که هیچ منبع مستقل یا جزئیات شفافی در اختیار افکار عمومی قرار نمیدهد.
پروپاگاندای تبلیغاتی یا دستاورد نظامی؟
جالب اینکه حکومت همواره هر خبری مرتبط با نابودی موشکهای آمریکا در ایران را بزرگنمایی میکند، زیرا به چنین دستاوردهای ساختگی نیاز دارد تا روحیه داخلی را بالا نگه دارد. در حالی که شهروند ایرانی عادی امروز با بحرانهای اقتصادی شدید، از تورم تا سقوط ارزش پول، دستوپنجه نرم میکند، نظام رسانهها را با چنین اخبار پر میکند که هیچ تأثیری در زندگی روزمره او ندارد.
بازتاب در داخل و خارج
رسانههای حکومتی اینگونه تبلیغ میکنند که نابودی موشکهای آمریکا در ایران یک پیروزی استراتژیک علیه واشنگتن و متحدانش است. اما در واقعیت، جامعه جهانی این اخبار را تنها به عنوان تبلیغات سیاسی میبیند. نکته مهم این است که چنین روایتهایی برای توجیه هزینههای سنگین نظامی به کار میرود، در حالی که بخش سلامت، آموزش و خدمات عمومی در کشور به حاشیه رانده میشود.
اعداد تناقض را نشان میدهند
در حالی که حکومت با افتخار از نابودی موشکهای آمریکا در ایران با هزینه نیم میلیارد دلاری سخن میگوید، آمارهای رسمی نشان میدهد بیش از ۳۰ درصد مردم ایران زیر خط فقر زندگی میکنند و بیش از ۱۲ میلیون نفر دچار ناامنی غذایی هستند. تناقض در اینجاست که نظام میلیاردها دلار برای پروژههای نظامی و موشکی خرج میکند، در حالی که بیمارستانها با کمبود داروهای اساسی روبهرو هستند و مدارس در مناطق محروم بدون امکانات باقی ماندهاند. این تضاد نشان میدهد روایتهایی مانند نابودی موشکهای آمریکا در ایران چیزی جز ابزاری تبلیغاتی برای پوشاندن بیتوجهی عمدی به مشکلات داخلی نیست.
نیاز به شفافیت
اگر نابودی موشکهای آمریکا در ایران واقعاً رخ داده است، پرسش مهم این است: چرا مدارک فنی یا تصاویر میدانی آن منتشر نمیشود؟ نبود شفافیت تنها باعث تردید میشود و حتی این ادعاها را در رسانههای مخالف و غربی به سوژه طنز تبدیل میکند.
نظام جمهوری اسلامی همچنان از گفتمان قدرت نظامی به عنوان سلاح تبلیغاتی استفاده میکند، اما واقعیت در زمین چیز دیگری است. تمرکز بر داستانهایی مثل نابودی موشکهای آمریکا در ایران فقط تلاشی است برای منحرف کردن نگاهها از بحرانهای مردم که روزانه با مشکلات نان، دارو و آزادی دست و پنجه نرم میکنند. در نهایت، پرسش اینجاست: ذینفع اصلی این روایتها کیست؟ مردم؟ یا نظامی که میخواهد تصویر خود را در میان دریایی از بحرانها بزک کند؟