فهرست مطالب
در ۱۳ آذر ۱۴۰۴ ، قوه قضائیه در تهران یکی از سرکوبگرانهترین ابزارهای خود را احیا کرد: قانون حجاب ایران، اما این بار به شکلی سختگیرانهتر و با لحنی که نشان میداد رژیم با تهدیدی وجودی ناشی از… مو و لباس زنان مواجه است.
این تصمیم که از طریق کانالهای رسمی رژیم منتشر شد، صرفاً یک «هشدار اخلاقی» نبود، بلکه اعلام آشکار مرحله جدیدی از سرکوب سیستماتیک بود. قوه قضائیه به نیروهای امنیتی، از پلیس گرفته تا گشتهای ویژه، دستور داد تا دستورالعملهای جدیدی را علیه آنچه «بیحجابی» مینامد، اجرا کنند. در فرهنگ لغت رژیم، این اصطلاح چیزی بیش از یک بهانه مناسب برای آزار و اذیت زنان در خیابانها، کافهها و پارکها نیست.
بیشتر یک سرکوب امنیتی تا یک قانون
در واقعیت، همه در داخل ایران میدانند که قانون حجاب ایران هیچ مشروعیت مردمی ندارد. کاری که رژیم امروز انجام میدهد تبدیل این قانون به یک سلاح سیاسی است:
برای مطیع کردن جامعه،
برای ساکت کردن جنبش اعتراضی که از زمان جنبش «زنان، زندگی، آزادی» ادامه داشته است،
و برای جبران شکستهای اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک خود با تشدید کنترل بر بدن زنان.
براى اطلاعات بيشتر :
نمایش قدرت یا تلاش برای فرار؟ رزمایش دریایی سپاه ۱۴۰۴
در سند رسمی آمده است که هدف «حفظ عفت» است. اما هر ایرانی میداند که این موضوع در مورد حفظ ترس است، زیرا رژیم میداند که اولین دیواری که فرو میریزد، دیوار کنترل بر زنان است.
چرا رژیم اکنون به حجاب بازمیگردد؟
به عبارت ساده: زیرا رژیم کنترل جامعه را از دست داده و به جای مقابله با بحرانهای بزرگ، به دنبال نبردی برای جنگیدن در خانهها و خیابانها است.
این رژیم آسانترین نبرد را انتخاب کرده است: زنان.
تشدید قانون حجاب در ایران نشان دهنده یک حقیقت دردناک است:
رژیم هیچ چشماندازی برای آینده ندارد، بنابراین به گذشته، به همان ابزارهایی که چهل سال از آنها استفاده کرده است – سرکوب، سانسور و محاکمه – متوسل میشود.
تأثیر این تشدید بر جامعه:
نتیجه آن چیزی نخواهد بود که رژیم میخواهد
هر بار که رژیم کنترل خود را بر حجاب اجباری تشدید میکند، تعداد زنانی که در خیابانها از آن سرپیچی میکنند، افزایش مییابد. جنبش مقاومت گسترش مییابد، مردان همبستگی بیشتری با آن نشان میدهند و این موضوع از یک تکه پارچه صرف به نمادی قدرتمند از مقاومت در برابر استبداد تبدیل میشود.
تشدید قانون حجاب ایران به معنای موارد زیر است:
افزایش دستگیریهای خودسرانه،
خشونت خیابانی بیشتر،
گسترش دایره نفرت بین دولت و شهروندانش،
و سوق دادن جامعه به سمت رویارویی آشکار.
رژیم قبل از شروع نبرد، در حال شکست خوردن است
حتی در درون نهادهای رژیم، کسانی هستند که اذعان میکنند نبرد باخته است.
دیگر نمیتوان جامعه ایران را به دوران قبل از سال ۱۳۶۰ بازگرداند.
زنان امروز شجاعتر هستند، نسل جدید جسورتر است و مردم بیشتر آگاهند که حجاب اجباری یک قانون مذهبی نیست، بلکه یک سیاست سرکوبگرانه با هدف کنترل جامعه است.
آنچه امروز اتفاق میافتد ثابت میکند که قانون حجاب ایران چیزی بیش از ابزاری برای تثبیت رژیم نیست.
هر زمان که مشروعیت رژیم متزلزل میشود، به حجاب متوسل میشود. هرچه پیوند او با مردم ضعیفتر باشد، محدودیتهای او بر زنان شدیدتر است.
اما حقیقت غیرقابل انکار این است که جامعه ایران از این نبرد فراتر رفته است.
و رژیم، هر چقدر هم که قوه قضائیه، پلیس یا “پلیس اخلاقی” را به چالش بکشد، قادر نخواهد بود یک نسل کامل را مجبور کند مانند نسل ۱۳۵۷ زندگی کنند.
حجاب اجباری دیگر یک قانون نیست – خط فاصل بین یک رژیم در حال مرگ و مردمی است که خواهان زندگی آزاد هستند.