فهرست مطالب
در یکی از بزرگترین فجایع محیطزیستی ماه اخیر، حریق جنگلهای چالوس حدود ۱۰ هکتار از جنگلهای «الیت» را از بین برد. هرچند آتشسوزیهای سالانه در ایران به پدیدهای تکراری تبدیل شده، اما آنچه در چالوس رخ داد بار دیگر نشان داد که دولت هیچ برنامه واقعی برای حفاظت از طبیعت و مقابله با تغییرات اقلیمی ندارد.
بخوانيد:
بیمارستانهای در ایران: آینهای از فروپاشی در یک کشور بحرانزده
آتشسوزی پشت آتشسوزی … و هیچ راهحلی
آغاز حریق جنگلهای چالوس در دو مرحله بود: مرحله اول در ۱۰ آبان و مرحله دوم در ۲۴ آبان. در این فاصله، هیچ اقدام پیشگیرانهای انجام نشد تا از شعلهور شدن دوباره آتش جلوگیری شود.
زمینهای شیبدار، کمبود تجهیزات و نبود بارندگی همگی بهانههای تکراری مسئولان است؛ اما حقیقت این است که مدیریت محیطزیست ایران بر پایه واکنش آنی است نه برنامهریزی.
هرچند گفته شد خشکسالی و کمبود منابع مهار حریق جنگلهای چالوس را دشوار کرده، اما ریشه مشکل در بیتوجهی ساختاری و نبود سرمایهگذاری جدی در حفاظت از جنگلهاست.
۱۰ هکتار از دست رفت… و مردم میپرسند: دولت کجاست؟
به گفته مجید زکریایی، فرمانده یگان حفاظت منابع طبیعی، حریق جنگلهای چالوس دستکم ۱۰ هکتار از پوشش گیاهی را نابود کرده است.
از نگاه مردم، این خسارت فقط محیطزیستی نیست؛ بلکه سیاسی است. هر فاجعه تازه نشان میدهد حکومت در سادهترین وظایف خود—حفاظت از طبیعت—عاجز است.
نکته قابل توجه اینکه آتشسوزی در منطقهای رخ داد که باید تحت پایش دقیق قرار میداشت، اما واقعیت ثابت کرد فاصله زیادی بین ادعاهای رسمی و عملکرد واقعی وجود دارد.
مدیریتی که بر پایه تصمیمگیری لحظهای بنا شده است
حکومت وعده میدهد، توجیه میکند، و سپس همان داستان تکرار میشود. در حریق جنگلهای چالوس، خبری از هواگردهای تخصصی نبود و نیروهای محلی با امکانات ابتدایی تلاش کردند آتش را خاموش کنند.
نه بودجهای برای نوسازی تجهیزات تخصیص یافت و نه طرح ملی مشخصی برای مدیریت آتشسوزیها تدوین شد، در حالی که جنگلهای شمال هر سال در معرض تهدید بیشتری قرار میگیرند.
افزون بر این، قطع درختان، ساختوسازهای غیرقانونی و تخریب زیستبوم باعث شده جنگلهای ایران عملاً بدون محافظ رها شوند.
حریق جنگلهای چالوس زنگ خطری دیگر است که نشان میدهد حکومت ایران توانایی—یا اراده—حفاظت از منابع طبیعی کشور را ندارد.
مدیریت محیطزیست در ایران نیازمند برنامهریزی مدرن، نهادهای کارآمد و پاسخگویی واقعی است؛ اموری که در ساختار سیاسی فعلی تقریباً ناممکن به نظر میرسد.
تا زمانی که نگاه به محیطزیست بر پایه توجیه و واکنش باشد، نه اصلاح و اقدام، جنگلها همچنان خواهند سوخت.