فهرست مطالب
در جنوب غربی ایران، جایی که زندگی باید در کنار سواحل نفت و آب شکوفا شود، اهواز هوای سمی تنفس میکند و بیتوجهی و حاشیهنشینی مداوم را تحمل میکند.
مشکلات ساکنان اهواز دیگر صرفاً مسائل محلی نیستند؛ بلکه نشاندهنده فروپاشی توسعه در کشوری هستند که از عدالت سخن میگوید در حالی که گرد و غبار آسمانش را فرا گرفته و فقر رویاهای مردمش را خفه میکند.
بخوانيد:
تعطیلی مدارس خوزستان؛ مسئولان وعده میدهند و مردم خفه میشوند
آلودگی مرگبار… وقتی هوا دشمن میشود
طبق گزارشهای رسمی، اهواز در طول سال ۱۴۰۴ یکی از بالاترین نرخهای آلودگی هوا را در ایران ثبت کرده است، به طوری که غلظت ذرات ریز (PM2.5) از ۱۰۴ میکروگرم در متر مکعب فراتر رفته است، که معادل هشت برابر حد مجاز سازمان بهداشت جهانی است.
این ارقام محدود به آمار نیستند؛ بلکه به ۲۲۶۹ مورد بستری در بیمارستان سالانه به دلیل بیماریهای مزمن تنفسی تبدیل میشوند.
علیرغم آگاهی مقامات از ابعاد فاجعه، هیچ اقدام موثری برای کاهش انتشار گازهای گلخانهای از کارخانههای پتروشیمی که مانند حلقهای از سم شهر را احاطه کردهاند، انجام نشده است.
مشکلات ساکنان اهواز دیگر فقط آلودگی هوا نیست؛ بلکه به بحرانی تهدیدکننده زندگی تبدیل شده است که سال به سال عمیقتر میشود.
زاغهنشینها… چهره دیگری از حاشیهنشینی
دادههای رسمی نشان میدهد که بیش از ۴۰۰۰۰۰ شهروند در مناطق فقیرنشین اهواز زندگی میکنند که از زیرساختهای اولیه مانند سیستمهای فاضلاب، جادههای آسفالت و شبکههای آب تمیز محروم هستند.
این محلهها که از فقر زاده شدهاند، نقشه واقعی مشکلات ساکنان اهواز با آن مواجه هستند، نشان میدهند: خانههای آجری، خیابانهای گلی و کودکانی که در نزدیکی فاضلاب بازی میکنند.
با وجود میلیاردها دلاری که دولت از نفت خوزستان به دست میآورد، اهواز به عنوان شهری فراموششده در حاشیه جمهوری به نظر میرسد.
بیکاری و فقر: پارادوکس نفت
در سه ماهه اول سال ۲۰۲۵، خوزستان «شاخص فلاکت» ۴۶.۶ درصد را ثبت کرد که بالاترین میزان در ایران است، به این معنی که تورم و بیکاری دست در دست هم در مسیری به سوی فروپاشی اجتماعی پیش میروند.
در همین حال، شرکتهای نفتی غولپیکر همچنان به استخراج ثروت از زمینهای مردم اهواز ادامه میدهند، بدون اینکه هیچ سود واقعی برای آنها داشته باشند.
مشکلات ساكنان اهواز ناشی از کمبود منابع نیست، بلکه ناشی از سوء مدیریت آنها و سیستمی است که مرکز را به حاشیه ترجیح میدهد.
بحران آب: خشکسالی در سرزمین رودخانهها
چگونه منطقهای که توسط رودخانهها احاطه شده است، میتواند از تشنگی رنج ببرد؟ این سوال، تراژدی مردم اهواز را خلاصه میکند.
از زمان انحراف رودخانه کارون به استانهای مرکزی، اهواز تعادل اکولوژیکی و کشاورزی خود را از دست داده است و هزاران خانواده به دلیل خشکسالی مجبور به ترک زمینهای خود شدهاند.
کشاورزانی که زمانی گندم و خرما کشت میکردند، اکنون در کارخانههایی کار میکنند که درآمدشان برای گرم کردن خانههایشان در زمستان کافی نیست. مشکلات ساکنان اهواز در زمینه آب و کشاورزی، بیش از آنکه یک بحران طبیعی باشد، نشاندهندهی عدم تعادل سیاسی در تخصیص منابع است.
عربهای اهوازی علاوه بر بحرانهای اقتصادی و زیستمحیطی، با حاشیهنشینی فرهنگی آشکاری روبرو هستند؛ از فقدان آموزش به زبان مادری گرفته تا حضور کم در مناصب دولتی محلی. این حاشیهنشینی، مشکلات ساکنان اهواز را به یک بمب ساعتی اجتماعی تبدیل کرده است که گاهی به اعتراضات مکرر علیه سیاستهای دولت مرکزی و گاهی به سکوتی سنگین، مانند غباری که شهر را میپوشاند، تبدیل میشود.