چرا مجلس ایران قصد دارد از میرسلیم شکایت کند؟

آیا میرسلیم حقیقت را گفت یا خطوط قرمز را شکست؟

در زمانی که صحنه سیاست ایران بیش از هر زمان دیگری شکننده به نظر می‌رسد، اظهارات نماینده محافظه‌کار، مصطفی میرسلیم، درباره «دریافت رشوه توسط برخی نمایندگان در جریان استیضاح وزرا»، به آتشی درون‌زا تبدیل شد که پرده از فسادی درونی در قلب ساختار قدرت برداشت.

رئیس مجلس شورای اسلامی، محمدباقر قالیباف، که به نزدیکی‌اش با نهادهای قدرت شناخته می‌شود، فوراً واکنش نشان داد و اعلام کرد که مجلس به‌صورت رسمی از میرسلیم شکایت خواهد کرد. اما در ورای این اقدام حقوقی، نبردی سیاسی پنهان است: نبردی میان جناح‌های رقیب درون حاکمیت که بر سر تعریف «وفاداری» و «رسوایی» درگیرند و نهاد قضا را ابزاری برای تسویه‌حساب می‌دانند.

آیا میرسلیم حقیقت را گفت یا خطوط قرمز را شکست؟

میرسلیم، عضو باسابقه مجمع تشخیص مصلحت نظام، هرگز به عنوان فردی شناخته نمی‌شود که به‌راحتی اتهام بزند. اما این‌بار، او از خطوط قرمز عبور کرده و نمایندگانی در مجلس – از جمله چهره‌هایی نزدیک به قالیباف – را به دریافت پول برای تغییر مسیر استیضاح‌ها متهم کرده است.

در پاسخ، قالیباف این ادعاها را «تشویش اذهان عمومی» و «توهین به شأن مجلس» دانست و اعلام کرد که دادستان کل کشور به‌عنوان مدعی‌العموم وارد عمل خواهد شد، و هیئت رئیسه مجلس پرونده را از مسیر قضایی پیگیری خواهد کرد.

چه کسانی از افشای فساد واهمه دارند؟

نکته اصلی نه در اتهام بلکه در زمان‌بندی آن است. این رسوایی در شرایطی رخ می‌دهد که انتقادات عمومی از عملکرد مجلس رو به افزایش است، مشروعیت نخبگان حاکم زیر سؤال رفته و جامعه درگیر بحران‌های معیشتی و بی‌اعتمادی عمیق است.

از همه مهم‌تر اینکه اظهارات میرسلیم شکاف درونی جریان اصولگرا را عیان کرد و نشان داد اتحاد ظاهری میان چهره‌های نظام، پوششی بیش نیست. کسانی که ادعای مبارزه با فساد دارند، اکنون یکدیگر را در انظار عمومی متهم می‌کنند؛ نه از ترس فروپاشی نظام، بلکه از بیم فروپاشی جایگاه خود در ساختار قدرت.

چرا مجلس از حقیقت می‌ترسد؟

صحنه روشن است: میرسلیم نه یک معامله را، بلکه تمام نهاد را افشا کرد. شکایت مجلس، در اصل نه برای اجرای عدالت، بلکه برای ساکت کردن یک چهره کهنه‌کار است که اسرار زیادی می‌داند.

در کشوری که سیاست‌هایش پشت درهای بسته رقم می‌خورد و تصمیمات در اتاق‌های تاریک گرفته می‌شود، بیان حقیقت خطری نابخشودنی است – حتی اگر از دل خودِ نظام برآید.

نتیجه؟ تلاشی دیگر برای بازتعریف مرز میان «مجاز و ممنوع» در سیستمی که از دیدن چهره واقعی‌اش در آینه وحشت دارد.

Related posts

بازداشت ایرانیان در بریتانیا در جریان خنثی‌سازی یک حمله مرموز

مذاکرات آمریکا و ایران: رقصی بر لبه‌ی انفجار

کارشناسان: مذاکرات هسته‌ای میان طهران و واشنگتن در معرض خطر